#مولانا #مولوی
Ganje Hozour 998
Parviz Shahbazi
برنامهٔ شمارهٔ ۹۹۸ گنج حضور
با اجرای پرویز شهبازی
☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️
(مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۳۰۷۳)
بیا بیا، که پشیمان شوی از این دوری
بیا به دعوتِ شیرینِ ما، چه میشوری؟
حیات موجزنان گشته اندرین مجلس
خدای ناصر(۱) و، هر سو شرابِ منصوری(۲)
به دست طرّهٔ(۳) خوبان به جایِ دستهٔ گل
به زیرِ پای بنفشه به جایِ مَحفوری(۴)
هزار جامِ سعادت بنوش ای نومید
بگیر صد زر و زور ای غریبِ زُرزوری(۵)
هزار گونه زلیخا و یوسفند اینجا
شرابِ روح فزای و سماعِ طنبوری(۶)
جواهر از کفِ دریایِ لامکان ز گزاف
به پیشِ مؤمن و کافر نهاده کافوری(۷)
میانِ بحرِ عسل، بانگ میزند هر جان
صلا، که باز رهیدم ز شهدِ زنبوری
فتادهاند به هم عاشقان و معشوقان
خراب و مست، رهیده ز نازِ مَستوری(۸)
قیامت است همه راز و ماجراها فاش
که مرده زنده کند نالههایِ ناقوری(۹)
برآر باز سر، ای استخوانِ پوسیده
اگرچه سخرهٔ(۱۰) ماری و طعمهٔ موری
ز مور و مار خریدت امیرِ کُن فَیَکُون(۱۱)
بپوش خلعتِ میری، جزای مأموری(۱۲)
تو راست کانِ گُهَر، غصّهٔ دکان بگذار
ز نورِ پاک خوری، بِهْ که نانِ تنّوری
شکوفههایِ شرابِ خدا شکفت، بِهِل(۱۳)
شکوفهها(۱۴) و خمارِ شرابِ انگوری
جمالِ حور بِهْ از بردگانِ بلغاری(۱۵)
شرابِ روح بِهْ از آشهای بلغوری(۱۶)
خیالِ یار به حمّامِ اشکِ من آمد
نشست مردمکِ دیدهام به ناطوری(۱۷)
دو چشمِ تُرکِ خطا را چه ننگ از تنگی؟
چه عار دارد سبّاحِ(۱۸) جان از این عوری(۱۹)؟
درخت شو، هله، ای دانهای که پوسیدی
تویی خلیفه و دستورِ ما به دستوری(۲۰)
که دیدهاست چنین روز با چنان روزی
که واخرد همه را از شبی و شبکوری
کرم گشاد چو موسی کنون یدِ بیضا
جهان شدهست چو سینا و سینهٔ نوری
دلا، مقیم شو اکنون به مجلسِ جانها
که کدخدایِ مقیمانِ بیتِ مَعموری(۲۱)
مباش بستهٔ مستی، خراب باش خراب
یقین بدانکه خرابیست اصلِ مَعموری(۲۲)
خراب و مستِ خدایی در این چمن امروز
هزار شیشه اگر بشکنی تو، مَعذوری
به دستِ ساقیِ تو خاک میشود زرِ سرخ
چو خاکِ پای ویای خسروی و فَغفوری(۲۳)
صلایِ صحّتِ جان هر کجا که رنجوریست
تو مرده زنده شدن بین، چه جایِ رنجوری؟
غلامِ شعر بدآنم که شعر گفتهٔ توست
که جانِ جانِ سرافیل و نفخهٔ صوری
سخن چو تیر و زبان چون کمانِ خوارزمیست(۲۴)
که دیر و دور دهد دست، وای از این دوری
ز حرف و صوت بباید شدن به منطقِ جان
اگر غفار(۲۵) نباشد، بس است مغفوری(۲۶)
کز آن طرف شنوااند بیزبان دلها
نه رومیست و نه ترکی و نی نشابوری
بیا که همرهِ موسی شویم تا کُهِ طور
که کَلَّمَ الله(۲۷) آمد مخاطبهٔ(۲۸) طوری
که دامنم بگرفتهست و میکشد عشقی
چنانکه گرسنه گیرد کنارِ کَندوری(۲۹)
ز دستِ عشق که جستهست تا جَهَد دلِ من؟
به قبضِ عشق بُوَد قبضهٔ قلاجوری(۳۰)
☘️☘️☘️
(۱) ناصر: یاریکننده، یاور، فاتح
(۲) منصور: یاری شده، پیروز. شرابِ منصوری: میِ وحدت و معرفت که حلّاج را به گفتن انَاالحق واداشت.
(۳)طُرّه: زُلف، موی پیشانی یار
(۳) مَحفوری: نوعی فرش، زیلو
(۵) زُرزور: پرندۀ کوچک سیاهرنگ دارای خالهای سفید، سار. زُرزوری: مجازاً ضعیف و ناتوان
(۶) طنبوری: طنبورزن، طنبورنواز
(۷) کافور: مادهای سفیدرنگ، خوشبو، یکی از چشمه های بهشت. کافوری: مجازاً خداوند، عارف کامل
(۸) مَستوری: پردهنشینی، پاکدامنی، عفّت
(۹) ناقور: سازی بادی که شبیه بوق یا شیپور است.
(۱۰) سخره: ذلیل و زیردست
(۱۱) کُن فَیَکُون: باش و میشود. اشاره به آیهٔ ۸۲، سورهٔ یس(۳۶).
(۱۲) جزای مأموری: اشاره است به آیاتی که خداوند مؤمنان را به سبب اعمالشان به بهشت وعده داده است.
(۱۳) بِهِل: بگذار، رها کن
(۱۴) شکوفه: استفراغ
(۱۵) بردگانِ بلغاری: کنیز و غلامی که از بلغارستان میآوردهاند.
(۱۶) آشِ بلغور: آشی که از گندم خردشده بپزند.
(۱۷) ناطور: باغبان، کشتبان، نگهبان، واژهٔ ترکی به معنی سردستهٔ کارگران حمام و در اینجا معنی اخیر مراد است.
(۱۸) سبّاح: شناگر
(۱۹) عوری: برهنگی، لخت بودن
(۲۰) دستور: وزیر
(۲۱) بیتِ مَعمور: خانهای در آسمان چهارم، مقابل کعبه
(۲۲) مَعمور: آباد شده، آبادان
(۲۳) فَغفور: لقبِ پادشاهانِ چین
(۲۴) کمانِ خوارزمی: کمانی که در سرزمینِ خوارزم میساختهاند.
(۲۵) غفار: غفّار، بخشنده، از نامهای خداوند
(۲۶) مغفور: آمرزیده شده
(۲۷) کَلَّمَ الله: خدا (با موسى) سخن گفت. اشاره به آیهٔ ۱۶۴، سورهٔ نسا (۴).
(۲۸) مخاطبه: گفتگو و خطابه
(۲۹) کَندوری: سفره، خوان
(۳۰) قلاجور: نوعی شمشیر، شمشیرِ آبدار
.
.
.
.
.
.
برای دستیابی به برنامهٔ ۹۹۸ در وبسایت گنج حضور، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://www.parvizshahbazi.com/ganj_videos/musicvideo.php?vid=c0c3e6013
برای دستیابی به فایل پادکست برنامهٔ ۹۹۸، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://podcasts.apple.com/ca/podcast/ganj-e-hozour-programs/id1076365397?i=1000646289114
☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️
برای دانلود اپلیکیشن گنج حضور در گوشیهای آیفون یا آیپد، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://apps.apple.com/us/app/ganje-hozour-2/id979974590?uo=4
برای دانلود اپلیکیشن گنج حضور در گوشیهای اندروید، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.goodbarber.ganjehozour2
برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://www.parvizshahbazi.com/support.php
برای دسترسی به اشعار شاعران ایرانی، بههمراه معانی لغات دشوار در وبسایت گنج نما، بر روی لینک زیر کلیک کنید
http://www.ganjnama.com/
Ganje Hozour 998
Parviz Shahbazi
برنامهٔ شمارهٔ ۹۹۸ گنج حضور
با اجرای پرویز شهبازی
☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️
(مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۳۰۷۳)
بیا بیا، که پشیمان شوی از این دوری
بیا به دعوتِ شیرینِ ما، چه میشوری؟
حیات موجزنان گشته اندرین مجلس
خدای ناصر(۱) و، هر سو شرابِ منصوری(۲)
به دست طرّهٔ(۳) خوبان به جایِ دستهٔ گل
به زیرِ پای بنفشه به جایِ مَحفوری(۴)
هزار جامِ سعادت بنوش ای نومید
بگیر صد زر و زور ای غریبِ زُرزوری(۵)
هزار گونه زلیخا و یوسفند اینجا
شرابِ روح فزای و سماعِ طنبوری(۶)
جواهر از کفِ دریایِ لامکان ز گزاف
به پیشِ مؤمن و کافر نهاده کافوری(۷)
میانِ بحرِ عسل، بانگ میزند هر جان
صلا، که باز رهیدم ز شهدِ زنبوری
فتادهاند به هم عاشقان و معشوقان
خراب و مست، رهیده ز نازِ مَستوری(۸)
قیامت است همه راز و ماجراها فاش
که مرده زنده کند نالههایِ ناقوری(۹)
برآر باز سر، ای استخوانِ پوسیده
اگرچه سخرهٔ(۱۰) ماری و طعمهٔ موری
ز مور و مار خریدت امیرِ کُن فَیَکُون(۱۱)
بپوش خلعتِ میری، جزای مأموری(۱۲)
تو راست کانِ گُهَر، غصّهٔ دکان بگذار
ز نورِ پاک خوری، بِهْ که نانِ تنّوری
شکوفههایِ شرابِ خدا شکفت، بِهِل(۱۳)
شکوفهها(۱۴) و خمارِ شرابِ انگوری
جمالِ حور بِهْ از بردگانِ بلغاری(۱۵)
شرابِ روح بِهْ از آشهای بلغوری(۱۶)
خیالِ یار به حمّامِ اشکِ من آمد
نشست مردمکِ دیدهام به ناطوری(۱۷)
دو چشمِ تُرکِ خطا را چه ننگ از تنگی؟
چه عار دارد سبّاحِ(۱۸) جان از این عوری(۱۹)؟
درخت شو، هله، ای دانهای که پوسیدی
تویی خلیفه و دستورِ ما به دستوری(۲۰)
که دیدهاست چنین روز با چنان روزی
که واخرد همه را از شبی و شبکوری
کرم گشاد چو موسی کنون یدِ بیضا
جهان شدهست چو سینا و سینهٔ نوری
دلا، مقیم شو اکنون به مجلسِ جانها
که کدخدایِ مقیمانِ بیتِ مَعموری(۲۱)
مباش بستهٔ مستی، خراب باش خراب
یقین بدانکه خرابیست اصلِ مَعموری(۲۲)
خراب و مستِ خدایی در این چمن امروز
هزار شیشه اگر بشکنی تو، مَعذوری
به دستِ ساقیِ تو خاک میشود زرِ سرخ
چو خاکِ پای ویای خسروی و فَغفوری(۲۳)
صلایِ صحّتِ جان هر کجا که رنجوریست
تو مرده زنده شدن بین، چه جایِ رنجوری؟
غلامِ شعر بدآنم که شعر گفتهٔ توست
که جانِ جانِ سرافیل و نفخهٔ صوری
سخن چو تیر و زبان چون کمانِ خوارزمیست(۲۴)
که دیر و دور دهد دست، وای از این دوری
ز حرف و صوت بباید شدن به منطقِ جان
اگر غفار(۲۵) نباشد، بس است مغفوری(۲۶)
کز آن طرف شنوااند بیزبان دلها
نه رومیست و نه ترکی و نی نشابوری
بیا که همرهِ موسی شویم تا کُهِ طور
که کَلَّمَ الله(۲۷) آمد مخاطبهٔ(۲۸) طوری
که دامنم بگرفتهست و میکشد عشقی
چنانکه گرسنه گیرد کنارِ کَندوری(۲۹)
ز دستِ عشق که جستهست تا جَهَد دلِ من؟
به قبضِ عشق بُوَد قبضهٔ قلاجوری(۳۰)
☘️☘️☘️
(۱) ناصر: یاریکننده، یاور، فاتح
(۲) منصور: یاری شده، پیروز. شرابِ منصوری: میِ وحدت و معرفت که حلّاج را به گفتن انَاالحق واداشت.
(۳)طُرّه: زُلف، موی پیشانی یار
(۳) مَحفوری: نوعی فرش، زیلو
(۵) زُرزور: پرندۀ کوچک سیاهرنگ دارای خالهای سفید، سار. زُرزوری: مجازاً ضعیف و ناتوان
(۶) طنبوری: طنبورزن، طنبورنواز
(۷) کافور: مادهای سفیدرنگ، خوشبو، یکی از چشمه های بهشت. کافوری: مجازاً خداوند، عارف کامل
(۸) مَستوری: پردهنشینی، پاکدامنی، عفّت
(۹) ناقور: سازی بادی که شبیه بوق یا شیپور است.
(۱۰) سخره: ذلیل و زیردست
(۱۱) کُن فَیَکُون: باش و میشود. اشاره به آیهٔ ۸۲، سورهٔ یس(۳۶).
(۱۲) جزای مأموری: اشاره است به آیاتی که خداوند مؤمنان را به سبب اعمالشان به بهشت وعده داده است.
(۱۳) بِهِل: بگذار، رها کن
(۱۴) شکوفه: استفراغ
(۱۵) بردگانِ بلغاری: کنیز و غلامی که از بلغارستان میآوردهاند.
(۱۶) آشِ بلغور: آشی که از گندم خردشده بپزند.
(۱۷) ناطور: باغبان، کشتبان، نگهبان، واژهٔ ترکی به معنی سردستهٔ کارگران حمام و در اینجا معنی اخیر مراد است.
(۱۸) سبّاح: شناگر
(۱۹) عوری: برهنگی، لخت بودن
(۲۰) دستور: وزیر
(۲۱) بیتِ مَعمور: خانهای در آسمان چهارم، مقابل کعبه
(۲۲) مَعمور: آباد شده، آبادان
(۲۳) فَغفور: لقبِ پادشاهانِ چین
(۲۴) کمانِ خوارزمی: کمانی که در سرزمینِ خوارزم میساختهاند.
(۲۵) غفار: غفّار، بخشنده، از نامهای خداوند
(۲۶) مغفور: آمرزیده شده
(۲۷) کَلَّمَ الله: خدا (با موسى) سخن گفت. اشاره به آیهٔ ۱۶۴، سورهٔ نسا (۴).
(۲۸) مخاطبه: گفتگو و خطابه
(۲۹) کَندوری: سفره، خوان
(۳۰) قلاجور: نوعی شمشیر، شمشیرِ آبدار
.
.
.
.
.
.
برای دستیابی به برنامهٔ ۹۹۸ در وبسایت گنج حضور، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://www.parvizshahbazi.com/ganj_videos/musicvideo.php?vid=c0c3e6013
برای دستیابی به فایل پادکست برنامهٔ ۹۹۸، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://podcasts.apple.com/ca/podcast/ganj-e-hozour-programs/id1076365397?i=1000646289114
☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️ ☘️☘️☘️
برای دانلود اپلیکیشن گنج حضور در گوشیهای آیفون یا آیپد، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://apps.apple.com/us/app/ganje-hozour-2/id979974590?uo=4
برای دانلود اپلیکیشن گنج حضور در گوشیهای اندروید، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.goodbarber.ganjehozour2
برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی، بر روی لینک زیر کلیک کنید
https://www.parvizshahbazi.com/support.php
برای دسترسی به اشعار شاعران ایرانی، بههمراه معانی لغات دشوار در وبسایت گنج نما، بر روی لینک زیر کلیک کنید
http://www.ganjnama.com/