✍️ادب یعنی چه؟
اگر به این بینش برسیم که خداوند با قضا و کُنفَکانِ خودش باید ما را اداره کند نه عقل منذهنی، دراینصورت با فضاگشایی عقل منذهنی را رها میکنیم عقل خداوند را میگیریم و خودمان را به او میسپاریم. این نوع زندگی کردنِ آگاهانه، اسمش ادب است.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️وقتی فضا را باز میکنی، خداوند با تو همراه و قرین میشود، یعنی بهجای منذهنی مینشیند و تو از عقل او استفاده میکنی، پس او به بینهایت خودش در تو زنده میشود. ازاینرو تو باید خودت را بشناسی، مبادا خودت را گم کنی، یعنی دائماً فضا را باز و مرکز را عدم نگه دار. مبادا اشتباه کنی، دوباره چیزی را به مرکزت بیاوری و منذهنیات بگوید من با خداوند نشستم! در آن صورت خدا را تبدیل به یک چیز ذهنی میکنی، پس مواظب باش!
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۴۱
گرچه با تو، شه نشیند بر زمین
خویشتن بشناس و، نیکوتر نشین
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️انسان در منذهنی نباید جرئت داشته باشد خدا را امتحان کند. درحالیکه لحظهبهلحظه زندگی یا خداوند ما را امتحان میکند تا ببیند آیا ما آن چیزی را که ذهن نشان میدهد به مرکزمان میآوریم یا نه؟ وظیفۀ ماست که مؤدب باشیم، فضا را باز کنیم و خِرد او را بگیریم، بگوییم این فکرهای منذهنی من به درد نمیخورد. پس او هر لحظه ما را امتحان میکند. این عکس قضیه است، زیرا تا حالا ما او را امتحان کردهایم. به همین دلیل اینهمه تلخ شدهایم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ما مسلسلوار در منذهنی به سببسازی مشغول هستیم، اصلاً فکر نمیکنیم که خرد بزرگتری هم وجود دارد و میخواهد به ما نشان بدهد که این لحظه مرکزمان عدم است یا جسم؟ در نهان، در مرکز یا در باطنمان چه داریم؟ اگر شما تلخ هستید و در فکرتان گم میشوید، معلوم میشود آن چیزی که ذهن نشان میدهد به مرکز شما میآید. اگر فضا را باز میکنید، مرکزتان عدم میشود، پس خوشا به حالتان.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️چگونه خداوند را امتحان میکنیم؟
امتحان کردن خداوند این است که شما در ذهنتان سببسازی میکنید. هر سببسازیِ در ذهن امتحان کردن خداوند است. همچنین فکرهایتان را خیلی جدی گرفتید، خودتان را هم خیلی جدی و مهم میدانید، یکدفعه میبینید به نتیجه نرسیدید و بیمراد شدید! از این بیمرادی ناراحت نشوید، برگردید عذرخواهی کرده و فضا را باز کنید، بگویید اشتباه کردم خدا را امتحان کردم، دیگر این کار را نمیکنم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️این را بدانید شما هرجور هستید، فقط خودتان را در بیرون میبینید. اگر تلخ باشید، تلخی میبینید. اگر منذهنی نداشته باشید، شادی میبینید. پس اگر تلخ شدید، گردن دیگران نیندازید. اگر زشتی میبینید خودتان را میبینید. اگر زیبایی میبینید باز هم خودتان را میبینید. این برای شما معنیدار نیست؟ اگر متوجه نمیشوید، چون منذهنی دارید. منذهنی هم پندار کمال دارد، میگوید من زیبا هستم، درصورتیکه الگوهای زشتبینی دارد و زشتی را به دیگران منعکس میکند، عیبهای خودش را به دیگران نسبت میدهد و میگوید شما این عیبها را دارید. پس آگاه باشید هر عیبی در مردم میبینید درواقع در خود شماست. این برای منذهنی قابل فهم نیست، پس اعتراض نکنید، ولی بدانید که این درست است. این مطلب شما را زیر بار مسئولیت میبرد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر شما به برنامه گنج حضور با عقل منذهنی، همان عقلی که زندگی شما را تلخ کرده گوش بدهید هیچ نتیجهای نخواهید گرفت و پیشرفت نخواهید کرد، در آخر هم خواهید گفت دانش مولانا یا ابیات مولانا کار نمیکنند. شما دراصل باید بگویید من با سببسازی منذهنی به این برنامه گوش میکردم، تعهدی به مرکز عدم نداشتم، به حرفهای مولانا تا حدودی گوش کردم و آن مطالب را در قالب منذهنیام گذاشتم. آگاه باشید که این ابیات برای تقویت منذهنی شما نیست که برای رسیدن به هدفهای منذهنی از آنها استفاده کنید؛ برعکس این ابیات برای رها شدن از منذهنی است، نه برای تقویت منذهنی. پس شما با عقل منذهنی به این برنامه و به مولانا گوش نکنید و عقلتان را دور بیندازید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️وقتی در این لحظه شما آن چیزی را که ذهنتان نشان میدهد کنار گذاشته و اهمیت ندهید، اگر صبر کنید، خداوند آن قسمت از زندگیتان را که در همهویتشدگی به تله افتاده آزاد میکند.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر شما مقاومت نکنید و از آن چیزی که ذهنتان نشان میدهد خوشبختی نخواهید، خداوند به شما شادی، خِرد و حس امنیت میدهد. آیا شما میتوانید اینگونه عمل کنید؟ اگر شما حرص همانیدگیها را دارید و از آنها تغذیه میکنید، پس از برکات خداوند محروم میشوید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️درحالیکه مرکز ما پر از همانیدگیست، مرتب میگوییم خدایا به ما کمک کن، با لطف و رحمتت به راه راست هدایتمان کن، درحالیکه لحظهبهلحظه جسم و باور به مرکز ما میآید و منذهنی یا دیوِ درونمان ما را هدایت میکند. پس وقتی ما برحسب باور که جسم است میبینیم، خیلی فرق دارد با زمانی که فضا را باز میکنیم قضا و کُنفَکان به ما راهحل میدهد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️خداوند در این لحظه با صُنع و آفریدگاری کار میکند، یعنی چیز جدید میآفریند. برای خلقِ فکر و عقلِ کاملاً جدید که قبلاً نداشتیم، ما باید مرکزمان را عدم کنیم، چون اگر مرکزمان جسم باشد، چیزی شبیه به آن را درست میکنیم. برای همین است که ما باورهای هزارساله، کهنه و پوسیده را مرتب تکرار میکنیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------