برنامۀ شمارۀ ۹۶۱ گنج حضور بخش سوم - قسمت اول

منتشر شده در 2023/08/19
11:39 | 5 نمایش ها

✍️ما انسان‌ها وقتی فضا را باز می‌کنیم و مرکزمان عدم می‌شود معدن تمام خوشی‌ها بوده، زیبا و شاد هستیم؛ بنابراین ما نباید مِنت شرابی را که یک همانیدگی یا یک چیز بیرونی به ما می‌دهد بکشیم، زیرا هیچ احتیاجی به آن نداریم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️شما ابیات مولانا را دائماً تکرار کنید، زیرا پیشرفت شما در گروِ تکرار این ابیات است. اگر فقط یک بار بخوانید، یعنی بیت را به‌صورت یک چیز ذهنی بگیرید و معادلش را پیدا کنید و رد شوید، این بیت در شما کار نمی‌کند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️هرچه را که ذهن نشان می‌دهد و شما برایش شاد می‌شوید، همان لحظه که می‌خواهید شاد بشوید بگویید این یک‌ روزی از دستم خواهد رفت، بنابراین با آن همانیده نشوید. برای آن چیزی که شما اکنون شاد هستید و میل دارید به مرکزتان بیاورید، می‌خواهد یک انسان باشد یا یک چیزی در بیرون، خیلی‌ها قبلاً شاد شده‌اند، ولی درنهایت مثل باد از دستشان رفته و چیزی برایشان نمانده‌است. بنابراین هم‌اکنون که فرصت دارید شناسایی کنید که با چه چیزهایی همانیده هستید، و بگویید می‌خواهم همانیدگی‌ام را با همسرم، فرزندم، دوستم، مقامم و تمام متعلقات این‌جهانی تمام کنم و به حرفتان عمل کنید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️مولانا می‌گوید ای انسانِ پر از عشوۀ همانیده با چیزها، مرضی بدتر از این‌که تو در ذهنت خودت را کامل‌ بدانی، در جهان نیست؛ زیرا پندار کمال سبب می‌شود انسان دچار ناموس شود و چیزهای بیرونی به او بربخورد ‌‌و واکنش نشان دهد. این ناموس درواقع در سبب‌سازی ذهن ابزارِ ایجاد درد بوده و نمی‌گذارد ما فضا را باز کنیم. کسی که درد دارد، اگر به او بگویند ابیات مولانا را بخوان و برنامۀ مولانا را گوش بده، ناموسش به او اجازه نمی‌دهد، می‌گوید من کوچک می‌شوم.

مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۳۲۱۴

علّتی بتّر ز پندارِ کمال

نیست اندر جانِ تو ای ذُودَلال

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ناموس چیست؟

ناموس به‌ این معناست که شما می‌گویید من خودم را در چشم مردم خیلی بزرگ و بی‌ایراد جلوه داده‌ام و اگر الآن بگویم من حالم بد است و‌ غصه دارم می‌گویند شما چه‌جور استادی هستید؟ اگر شما هم مانند دیگران حالتان خراب است، پس استاد نیستید! شما این ناموس را کوچک کنید. هرموقع حرفی یا عملی از مردم به شما‌ برمی‌خورد، بدانید که ناموس بدلی، پندار کمال و درد دارید. باید حواستان به خودتان باشد، بگویید من این مشکل را دارم و باید آن را حل کنم. با دنبال کردن برنامۀ مولانا و مداومت در این کار مسئلۀ شما حل می‌شود.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️وقتی وارد این جهان می‌شویم، با چیزهایی که ذهنمان نشان می‌دهد، همانیده می‌شویم‌ و چیزهای گذرا به مرکزمان می‌آیند، دراین‌صورت دو خاصیت مقاومت و قضاوت را در خودمان می‌بینیم. مقاومت یعنی آن چیزی که‌ ذهنمان در‌ این لحظه نشان می‌دهد، مهم‌ است. قضاوت یعنی چون آن چیزی که ذهنمان نشان می‌دهد مهم است، آن را خوب و بد می‌کنیم، پس به‌وسیلۀ تغییر فکرها زیاد و کم شده، و یا خوشحال و‌ غمگین می‌شویم‌ و حالِ ما به‌دست اتفاقات یا آن چیزی که ذهن‌ ما نشان می‌دهد، می‌افتد؛ درحالی‌که از آموزش‌های مولانا یاد گرفته‌ایم، نباید آن چیزی که ذهنمان در این لحظه نشان می‌دهد به مرکزمان بیاید و برایمان مهم باشد.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️سیستم من‌ذهنی:

 من‌ذهنی یک‌ سیستم بسیار ساده است که ما می‌توانیم راحت آن را بشناسیم. تمام آن چیزهایی که در مرکز ما هستند ذهنی‌اند و هرچه که ذهن نشان می‌دهد، مربوط به این جهان است که همگی آفل و گذرا هستند و با تغییر آن‌ها ممکن است ما دچار ترس شویم. دلیل تمام ترس‌های ما این است که چیزهای گذرا در مرکزمان وجود دارد. این خاصیتِ آمدنِ چیزهای آفل به مرکز و‌ مقاومت و قضاوت کردن، سبب خواهد شد که ما من‌ذهنی بسازیم. من‌ذهنی درواقع پندار کمال، ناموس و درد دارد که همۀ این‌ها حاصل همانیدگی‌ها هستند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️فضاگشایی چیست؟

من‌ذهنی برای هیچ‌چیزی جا باز نمی‌کند، درحالی‌که فضا‌گشایی یعنی شما برای چیزها جا باز می‌کنید. اگر کسی یک حرفی می‌زند، یا از نظر من‌ذهنی شما یک رفتار زشتی انجام می‌دهد و شما واکنش نشان نمی‌دهید، به این معناست که دارید جا باز می‌کنید، این جا باز کردن خودبه‌خود در شما به‌وجود می‌آید و اسمش فضاگشایی است. فضاگشایی معادل عذرخواهی از زندگی و عدم کردن مرکز است، درواقع شما به خدا یا زندگی می‌گویید، من تا به این‌ سن رسیده‌ام، همیشه عقل و خرد شما را رها می‌کردم و عقل و خرد من‌ذهنی‌ام را به‌کار می‌بردم، اکنون عذر می‌خواهم، فضا را باز می‌کنم و شما را به مرکزم می‌آورم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️توجه کنید شما با ذهنتان عدم را نمی‌توانید بشناسید. «نپرسید عدم‌ چیست؟! یا عدم را به ما ‌نشان بدهید، تا آن را در مرکزمان بگذاریم.» درست مثل این است که بگویید خدا از چه چیزی است، خدا را به من نشان بدهید! درواقع ذهن عدم را نمی‌شناسد. ذهن و ‌‌هشیاری جسمی فقط می‌تواند جسم را بشناسد، آن هم با انعکاس فکری. ما چیزهای بیرون را با تجسم کردن در ذهنمان می‌شناسیم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر به این نتیجه رسیدید که زندگی‌تان به این علت خراب شده‌ که هر لحظه جسمی که ذهنتان نشان می‌داده، مهم‌ شده‌ و با مقاومت و عدم پذیرش به مرکزتان آمده‌است، دراین‌صورت دیگر اجازه نمی‌دهید چیزی به مرکزتان بیاید و مرکزتان را عدم نگه می‌دارید. عدم کردن مرکز باید هشیارانه صورت بگیرد. شما باید این موضوع را بدانید، خوب درک کنید و تمام حواستان روی شخص خودتان باشد. به خودتان بگویید که چیزها به مرکزم می‌آیند و من با من‌ذهنی‌ام نمی‌توانم آن‌ها را از مرکزم دور کنم، اما یک چیزی را می‌توانم بفهمم و بشناسم‌ و آن این است که هرچه ذهنم در این لحظه نشان می‌دهد مهم نیست، دراین‌صورت آرام‌آرام می‌بینید که این چیزهایی که آفل هستند و ذهنتان نشان می‌دهد، به مرکزتان نمی‌آیند و سهل‌گیر می‌شوید، با کسی ستیزه نمی‌کنید، مقاومت نمی‌کنید، به‌آسانی از کنار اتفاقات رد می‌شوید، و خودتان از این‌که زندگی را این‌قدر ساده می‌گیرید، تعجب می‌کنید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر یک لحظه فضاگشایی کنی، ترازوی خداوند آن را می‌سنجد. فکر نکنی که من این‌همه فضاگشایی میکنم، پس کجا میرود، چرا خداوند توجه نمی‌کند، حواسش به ترازوی من نیست. نه، حتی یک فضاگشایی تو را هم میسنجد، اگر به نتیجه نمیرسی، پس یا فضاگشاییِ درستی نمیکنی یا باید فعلاً صبر کنی.

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۴۵

ذَرّه‌ای گَر جَهْدِ تو افزون بُوَد

دَر ترازویِ خدا موزون بُوَد

------------------------------------------------------------------------------------------------