✍️شما اول مواظب منذهنی خودتان باشید که خیلی رشد نکند. اگر رشد کرد، آن را کوچک کنید. هرچه منذهنی را کوچکتر میکنید از طرف خداوند بزرگتر میشوید. این کار دائماً باید مقصودِ شما و جلوی چشمتان باشد. وقتی کسی به شما حرفی میزند که به شما برمیخورد، فضاگشایی و حرف نزدن، کار سختی است، این رنج هشیارانه است. آیا این حرفها روی شما اثر میگذارد؟
آیا شما تقلید میکنید؟ واکنش نشان میدهید؟ یا نه حواستان به خودتان است و فضاگشایی میکنید؟ فضاگشایی و کوچک شدن گنج است، حتی اگر کسی که با شما زندگی میکند خیلی ارتقا پیدا کرده، فکر میکنید پهلوان و آدم متکبری است، شما با او کاری ندارید، شما با خودتان کار دارید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ما فرزندان خود را چگونه تربیت میکنیم؟
ما فرزندانمان را هرچه بیشتر با چیزها همانیده میکنیم و مواظب رفتارهایمان نیستیم. مثلاً وقتی بچۀ ما میبیند که مادرش ولع خرید یک قطعه طلا را دارد و بهخاطر آن بسیار خوشحال میشود، همانیدن با طلا را یاد میگیرد و میفهمد پول چیز خیلی مهمی است. وقتی ما بر سَر پول ولو کم باشد، دعوا میکنیم داریم به بچهمان یاد میدهیم که پول و بقیهٔ چیزهای اینجهانی مهم هستند و اینها باید به مرکزت بیایند.
مثلاً وقتی میخواهیم خانه بخریم دائماً راجعبه آن صحبت میکنیم و فکر میکنیم اگر نتوانیم بخریم بیچاره میشویم و وقتی فرد دیگری خانه میخرد اوقاتمان تلخ میشود، ماهها تأسف از دست رفتن آن را میخوریم، میگوییم چرا زرنگ نبودیم و یکدیگر را ملامت میکنیم، بنابراین بچهمان میفهمد خانه و مستغلات، چیزهای مهمی هستند و باید به مرکزش بیایند. شما ببینید ما سرِ چه چیزی بحث و جدل میکنیم؟ اگر کسی به باور ما توهین کرده و ما واکنش نشان میدهیم، پس باورها برای ما مهم هستند! درنتیجه بچههایمان از ما یاد میگیرند و آنها را غلط تربیت میکنیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️آب حوض نمیتواند جایی برود فقط خورشید و باد میتوانند دوباره آن را به دریا وصل کنند. هشیاری ما هم در ذهن زندانی است مگر یک جذبهای از آنور بیاید، جذبش کند و با خودش به دریای یکتایی ببرد. هشیاری ما رُکنِ زندگی است. خودِ زندگی هم رکن زندگی است، پس اگر شما دخالت نکنید، جنس اَلَست میتواند او را بکِشد و با خود ببرد. شما با ذهنتان نمیتوانید ببینید، پس با ذهنتان سؤال نکنید که چطوری میبَرد؟ همینطور که آب حوض را باد جذب میکند میبرد، هشیاریِ شما را هم خود زندگی جذب میکند میبرد، البته اگر شما مقاومت نکنید.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۸۷۹
آب، اندر حوض اگر زندانی است
باد نَشْفَش میکند کَارکانی است
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۸۸۰
میرَهانَد، میبَرَد تا معدنش
اندک اندک، تا نبینی بُردنش
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۸۸۱
وین نَفَس، جانهایِ ما را همچنان
اندک اندک دزدد از حبسِ جهان
نَشْف: به خود کشیدن و جذب کردن
ارکانی: منسوب به ارکان. منظور عناصر اربعه (باد و آب و آتش و خاک) است.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شما باید کار را از چشمان منذهنی خودتان پنهان کنید. برای همین باید فضا را باز کنید. اگر منذهنیتان با سببسازی بداند که شما چکار میکنید، نمیگذارد. شما ممکن است واقعاً مصمم باشید که روی خودتان کار کنید، ولی منذهنی شما و همچنین منهای ذهنی دیگر نمیگذارند و به شما حمله میکنند. این کار به این آسانی نیست، زیرا شما منذهنیتان را فعال نگه میدارید. اگر میخواهید منذهنی فعال نشود، باید فضاگشایی کنید.
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۵۰۱
کارْ پنهان کن تو از چشمانِ خَود
تا بُوَد کارَت سَلیم از چشمِ بَد
سَلیم: سالم
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شما باید کار تبدیل را از چشمان منذهنی خودتان پنهان نگه دارید، درست مثل اینکه پنهان از ذهنتان کار میکنید. اگر با ذهنتان کار کنید، در ذهن باشید و سببسازی کنید، پس شما دارید با منذهنی کار میکنید، برای همین موفق نمیشوید، بنابراین فضا را باز کرده، خودتان را «بر دام مزد» تسلیم کنید، یعنی منذهنی را بیکار کنید، اَنصِتُوا دام مزد این فضای گشودهشده است. وقتی ذهنتان ساکت میشود و نمیبیند، آن موقع یک همانیدگی را از خودتان بدزدید.
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۵۰۲
خویش را تسلیم کن بر دامِ مُزد
وآنگه از خود بی ز خود چیزی بدُزد
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️وقتی ما هشیاری جسمی داریم بهوسیلهٔ نارِ خدا یعنی آتش خدا میبینیم. آتش خدا یعنی هشیاری جسمی که همیشه با درد همراه است. هیچکس نیست که هشیاری جسمی داشته باشد و با دردهایی مثل خشم و مخصوصاً ترس، رنجش، کینهورزی و حسادت آغشته نباشد. اصلاً هیچ انسانی نیست که منذهنی داشته باشد و حسود نباشد، امکان ندارد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ما بهعنوان منذهنی مجهز به نار خدا هستیم. اگر هشیاری جسمی توأم با درد داشته باشیم، نمیتوانیم نیکویی را از بدی تشخیص بدهیم. «نیکویی» هشیاریِ فضاگشایی است، «بدی» هشیاری انقباض است. ما باید فضا را باز کنیم و ببینیم که آیا با نظرِ خدا میبینیم؟ «یَنْظُر به نورالله» یعنی نور خدا یا همان نظر است که وقتی فضاگشایی میکنیم با او میبینیم.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۳۳۲
چونکه تو یَنْظُر به نارالله بُدی
نیکوی را وا ندیدی از بَدی
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ما میدانیم خداوند به ما درد ندادهاست، اما بیشتر مردم در منذهنی چون در ملامت هستند و قبول مسئولیت نمیکنند، دردها و گرفتاریهایشان را به دیگران منعکس میکنند، میگویند خداوند این دردها را ایجاد کردهاست یا مردم ایجاد کردهاند، قبول ندارند خودشان ایجاد کردهاند. ما اول باید قبول کنیم که دردهایمان را خودمان ایجاد کردیم و اندکاندک فضا را باز کنیم تا این فرمول کار کند. اگر در سببسازی با درد باشیم، نمیتوانیم تشخیص بدهیم که این درواقع هشیاریِ فضاگشایی و نیکویی است یا هشیاری انقباض و بدی است؟
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۳۳۳
اندکاندک آب، بر آتش بزن
تا شود نارِ تو نور، ای بوالْحَزَن
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۳۳۴
تو بزن یا رَبَّنا آبِ طَهور
تا شود این نارِ عالَم، جمله نور
نارُالله: آتش خدا، منظور قهر خداست.
بوالْحَزَن: اندوهگین
طَهور: پاک و پاککننده
✍️ای انسان افسرده و غمگین، یواشیواش با فضاگشایی آب را بر آتش دردهایت بزن تا نار تو نور شود، یعنی رنجش و خشم تو تبدیل به هشیاری حضور، هشیاری نظر شود. خدایا، آب پاککننده را که از فضای گشودهشده میآید به مردم این جهان بزن تا دردهای عالَم همه نور شود. مولانا میگوید تا زمانی که ما دردهای عالَم را به نور تبدیل نکردهایم، امکان زندگی خوب در روی زمین وجود ندارد، ولی ما الآن مشغول این کار نیستیم، مگر اینکه برنامههایی مثل گنج حضور که مولانا و حرفهای بزرگان را پخش میکنند، به ما کمک کند.
------------------------------------------------------------------------------------------------