مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۲
در میانِ صالحان، یک اَصْلَحیست
بر سرِ توقیعش از سلطان صَحیست
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۲
کآن دعا شد با اجابت مُقْتَرِن
کُفوِ او نبْود کِبار اِنس و جِن
توقیع: فرمان شاه، امضای نامه و فرمان
صَحّ: مخفّفِ صَحَّ بهمعنی درست است، صحیح است.
مُقْتَرِن: قرین
کُفو: همتا، نظیر
✍️در میان صالحان و نیکان و کسانی که به زندگی زنده شدهاند، یک فرد اصلحی هست که خداوند فرمانش را امضا کرده است، یعنی بین انسانها یک شخصی وجود دارد که واقعاً انسان کاملی است و تمام نوشتههایش با نظر زندگی نوشته شدهاست. دعا و خواست او مستجاب میشود و نظیر او در بزرگان و هشیاریهای دیگر وجود ندارد. این شخص کاملاً به زندگی زنده شده و حرفهایش درواقع حرفهای خداوند است.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۵
که چو ما او را به خود افراشتیم
عذر و حجّت از میان برداشتیم
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۶
قبله را چون کرد دستِ حق عِیان
پس، تحرّی بعد ازین مردود دان
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۷
هین بگردان از تحرّی رو و سر
که پدید آمد مَعاد و مُسْتَقَر
تَحَرّی: جستوجو
مُستَقَر: محل استقرار، جای گرفته، ساکن، قائم
✍️خداوند میگوید چون ما در آن شخص به خودمان زنده شدیم، عذر و حجتِ مردم را از میان برداشتیم، دیگر کسی نمیتواند ایراد بگیرد. وقتی دست خداوند، قبله یعنی فضای گشودهشده، مرکز عدم را عیان کرد، دیگر جستوجو نکن. اگر نمیتوانید، ابیات مولانا را بخوانید و تکرار کنید. با ذهنتان و سببسازی جستوجو نکنید.
آیا شما مولانا را میخوانید فضا باز نمیشود و در مرکزتان به خداوند استقرار پیدا نمیکنید؟ حس نمیکنید که دارد معاد میشود؟ معاد یعنی چه؟ یعنی زنده شدن به او. قیامت هم همین است، یعنی قیام کردن و ایستادن بر پای زندگی، بر پای خداوند. بنابراین سببسازی، جستوجو و دلیل آوردن با منذهنی، پیش خداوند مردود، و وقت تلف کردن است.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۸
یک زمان زین قبله گر ذاهِل شوی
سُخرهٔ هر قبلهٔ باطل شوی
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۹
چون شوی تمییزْدِه را ناسپاس
بِجْهَد از تو خَطْرَتِ قبلهشناس
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۳۰
گر ازین انبار خواهی بِرّ و بُر
نیم ساعت هم ز همدردان مَبُر
ذاهِل: فراموشکننده، غافل
سُخره: ذلیل و زیردست
تمییزدِه: کسی که دهندهٔ قوّهٔ شناخت و معرفت است.
خَطْرَت: آنچه که بر دل گذرد، اندیشه
بِرّ: نیکی
بُرّ: گندم
✍️وقتی ما مرتب مولانا میخوانیم، مرکزمان خالی میشود و فضاگشایی میکنیم، راست را از دروغ تشخیص میدهیم، میفهمیم چه زمانی به زندگی زندهایم و چه موقع به مردگی و منذهنی، اگر یک لحظه از این قبله یعنی فضای گشودهشده یا از مولانا غافل شویم، قوه تشخیص و تمییز را از دست بدهیم، دراینصورت ناسپاس میشویم و خاصیت قبلهشناسی از ما میپرد. همچنین اگر ما از انبارِ خداوند، نیکی یعنی فضای گشودهشده و نتایج خوب میخواهیم، از عاشقان، همدردان، کسانی که دنبال عشق، فضاگشایی و کار روی خودشان هستند، نباید حتی نیم لحظه هم جدا شویم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۳۱
که در آن دَم که بِبُرّی زین مُعین
مبتلی گردی تو با بِئْسَ الْقَرین
مُعین: یار، یاریکننده
بِئسَ الْقَرین: همنشین بد
✍️در آن لحظه که از یاور و کمککننده میبُرید، چه از یاران عشقی چه از فضای گشودهشده و چه از مولانا، مطمئن باشید که گرفتار منذهنی خواهید شد که بِئسَ الْقَرین یا همان همنشین بد است.