✍️جهان آیینهای از انعکاس مرکز ما است، درواقع ما خودمان را در انسانهای دیگر میبینیم. اگر کسی را خوار میبینیم نشان میدهد که در مرکزمان همانیدگی، خواری و درد است، خودمان کوچک و خوار هستیم. باید به خودمان نگاه کنیم ببینیم چه اشکالی داریم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️همانطور که آب در گُل و سبزه روان میشود، عارفان و بزرگان هم در انسانهای منذهنی که طلب دارند و تشنه هستند، روان میشوند تا به زندگی جوانه بزنند. اگر شما با دل و جان به این ابیات گوش میکنید آب زندگی در تمام وجود شما جاری میشود و از خاک تشنۀ شما که تشنه به جهان بود و از پول، همانیدگیها و حتی از دردها زندگی طلب میکرد، آرامآرام گیاه زندگی جوانه میزند.
مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۰۰
ما همچو آب در گُل و ریحان، روان شویم
تا خاکهایِ تشنه ز ما بردهد گیا
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️زندگی دائماً میخواهد همانیدگیهایمان را به ما نشان بدهد و چون ما تشنۀ آب زندگی و آموزههای مولانا هستیم، طالب شناسایی هستیم، و میدانیم که اِشکال داریم و باید اشکال خودمان را رفع کنیم، با آن هشیاری، با آن فضاگشایی، عیب خودمان را میبینیم و رفع میکنیم، اما اگر بگوییم من که ایرادی ندارم! پس داریم دردها و همانیدگیها را پنهان میکنیم. اگر ما ایرادهای خودمان را نمیبینیم و درعوض یک انسان دیگر را حقیر میبینیم، پس حتماً درد و گرفتاری داریم، بنابراین باید با آموزشهای بزرگانی چون مولانا قرین شویم تا بهمرور نقصهایمان را برطرف کنیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر میخواهید حقیقتاً تغییر کنید باید فضاگشایی کنید، مدتی صبر کنید، حرف نزنید، روی خودتان تمرکز کنید، قانون جبران مادی و معنوی را انجام دهید. بهاندازۀ کافی روی خودتان کار کنید و دیو منذهنی را دستکم نگیرید. اشکال بعضی از افراد این است که جستهگریخته به این آموزشها گوش میدهند؛ با این نوع گوش کردن، ابزارهای معنوی را بهدست منذهنیتان دادهاید که عاقبت شما را با آن زمین میزند، به خودتان میآیید میبینید براساس همین مطالب دارید پُز میدهید و اصلاً هم متوجه نیستید. برچسبهایی مثل معلم، استاد، راهنما، مراد، به شما میزنند و شما خوشتان میآید و به این شکل، منذهنی زحمتهای شما را هدر میدهد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️لحظهبهلحظه با ارادۀ خداوند اتفاقاتی بهوجود میآید تا شما را امتحان کند. هر اتفاقی که میافتد، ما باید به خودمان برگردیم، واکنش نشان ندهیم، نگوییم تو چرا این کار را کردی، چرا این حرف بیربط را زدی! بلکه بگوییم من چه اشکالی دارم؟ خداوند این اشکال را با این اتفاق دارد به من نشان میدهد و منظور آن تبدیل هشیاری جسمی به هشیاری حضور من است. هیچ منظور دیگری نیست. منظور خدا عصبانی کردن، محروم کردن شما از زندگی یا آسیب زدن به شما نیست. اگر فضا را باز کنید بگویید اشکال من چیست؟ اشکال را برطرف کنید و یک همانیدگی را شناسایی کرده، بیندازید، یک طبقه هشیاریتان تبدیل میشود.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️مولانا میگوید عاشق قَهر و لطف خداوند هستم؛ قهرش نشاندهندۀ وجود چیزی در مرکز من است، که با شناسایی آن خوشحال میشوم، فضا را باز میکنم. لطفش هم از فضای گشودهشده میآید، آن هم من را شاد میکند.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۵۷۰
عاشقم بر قهر و بر لطفش به جِد
بوالعَجَب، من عاشقِ این هر دو ضد
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️باز کردن فضا و دیدن با چشم عدم، دیدی به تو میدهد که صدها پدر و مادر بیرونی نمیتوانند این دید را به تو بدهند.
مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۳۷
پس دو چشمِ روشن ای صاحبنظر
مر تو را صد مادرست و صد پدر