برنامه شماره ۹۸۱ گنج حضور - بخش دوم، قسمت اول

منتشر شده در 2023/10/24
09:10 | 3 نمایش ها

✍️ایرادهای مردم را به آن‌ها نگویید، حتی اگر شخصی بخواهد نصیحتش کنید، نباید بگویید زیرا خالی خواهید شد، انرژی‌تان کم می‌شود، به ذهن می‌روید، در سبب‌سازی می‌افتید، خشمگین می‌شوید، از حضور درمی‌آیید و حالتان خراب خواهد شد.

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۹۶

تا کنی مر غیر را حَبْر و سَنی

خویش را بدخُو و خالی می‌کنی

 حَبر: دانشمند، دانا

سَنی: رفیع، بلند مرتبه

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️مردۀ خود را رها نکنیم. با من‌ذهنی خود مردۀ دیگران را رفو نکنیم. فقط به خود بپردازیم. تمرکز ما باید همیشه روی خودمان باشد. مهم‌ترین آدم برای ما، خودمان هستیم، مهم‌ترین دشمن نیز برای خودمان، خودمان هستیم. هیچ دشمنی بدتر و مهم‌تر از من‌ذهنی ما در جهان وجود ندارد، باید روی این دشمن درونی کار کنیم.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۵۱

مردۀ خود را رها کرده‌ست او

مردۀ بیگانه را جوید رَفو

✍️ای چشم من، این‌همه برای دیگران گریه ‌کردی، مدتی هم بنشین برای خودت گریه کن تا مردم تو را از حضور درنیاورند.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۴۷۹

دیده آ، بر دیگران، نوحه‌گری

مدّتی بنشین و، بر خود می‌گِری

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️فضا را باز می‌کنم، لحظه‌به‌لحظه به عشق می‌گویم خدایا، بهترین قرین و یار من تو هستی، یک لحظه هم نمی‌خواهم از فضاگشایی و قرین شدن با تو دست بردارم.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۱۸۲۹

گفتم دوش عشق را: ای تو قرین و یارِ من

هیچ مباش یک نَفَس غایب از این کنارِ من

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما باید پست شویم. هر کسی پست، کوچک و صفر شود، کسی را نصیحت نمی‌کند، واکنش نشان نمی‌دهد و قرین بد ندارد.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۹۳۹

هر کجا دردی، دوا آنجا رَوَد

هر کجا پستی‌ست، آب آنجا دَوَد

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️هشیاری حضور، انرژی خوب و صلاح یا کینه و انرژی بد، بدون این‌که حرف بزنیم، از راه پنهان و طریق ارتعاش از سینه‌ای به سینه‌ای دیگر می‌رود.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۴۲۱

می‌رود از سینه‌ها در سینه‌ها

از رهِ پنهان، صلاح و کینه‌ها

✍️یقیناً نفس و من‌ذهنی ما گرگ‌ درنده است‌ و بدترین دشمن ما است. ما نباید هم‌نشین‌های‌ دیگر را بهانه کنیم، بلکه باید حواسمان به خودمان باشد. باید فضا را باز کنیم و نگذاریم من‌ذهنی‌‌ خودمان و من‌های ذهنی عبوس از طریق همین جاسوس من‌ذهنی، ما را بدَرند.

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۴۸۵۶

گرگِ درّنده‌ست نفسِ بَد، یقین

چه بهانه می‌نهی بر هر قرین؟

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️سکوت را بشنو، عدم را ببین، با سبب‌سازی به حرف من‌ذهنی گوش نکن. از طریق سبب‌سازی است که گرگ درنده، یعنی نفس‌مان ما را می‌دَرد. پس خاموش باشیم، به سکوت گوش‌ دهیم، من‌ذهنی خود را بالا نیاوریم، پُز ندهیم و معنویت خود را در معرض فروش نگذاریم.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۴۵۶

اَنْصِتُوا را گوش کن، خاموش باش

چون زبانِ حق نگشتی، گوش باش

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ کارت را از چشمان من‌ذهنی خودت پنهان کن. نگذار من‌ذهنی‌ات ببیند تا آسیبی از چشم بد خودت و دیگران به کار تو نرسد. چگونه کارمان را از چشم بد خود پنهان کنیم؟ با فضاگشایی، اگر فضا را باز کنیم، من‌ذهنی نمی‌فهمد که در این فضا دارد چه اتفاقی می‌افتد، چون آن را نمی‌شناسد. هشیاری جسمی، هشیاری نظر را نمی‌شناسد.

مولوی، مثنوی، دفتردوم، بیت ۱۵۰۱

کارْ پنهان کُن تو از چشمانِ خَود

تـا بُوَد کارَت سلیم از چشمِ بَد

✍️باید این چراغ معنوی حضور، یعنی این تمرینات فضا‌گشایی و کار کردن روی خودمان  را پنهان کنیم که باد خاموش نکند، زیرا باد یعنی تأثیرات من‌‌های‌ ذهنی اطراف و من‌ذهنی خودمان، بسیار زیاد است. این تأثیرات به گونه‌ای است که می‌خواهد این چراغ حضور را در دل ما خاموش کند، زیرا وقتی که به سبب‌سازی ذهن می‌افتیم، از رحمت ایزدی محروم می‌شویم.

 

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۵۶۳

چراغ‌ است این دلِ بیدار به زیرِ دامنش می‌دار

از این باد و هوا بگذر، هوایش شور و شر دارد