برنامه شماره ۹۷۹ گنج حضور - بخش دوم، قسمت دوم

منتشر شده در 2023/10/12
08:16 | 3 نمایش ها

✍️اگر منقبض شدیم، حتماً یک بی‌مرادی آمده که ذهن ما آن را دوست ندارد، بدانیم که این به صلاح ماست؛ به‌جای این‌که عصبانی و آتش‌دل شویم، باید فضا را باز کنیم.

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۷۳۴

چونکه قَبضی آیدت ای راه‌رو

آن صَلاحِ توست، آتَش‌دل مشو

قَبض: گرفتگی، دلتنگی و رنج                       

آتش‌دل: دل‌سوخته، ناراحت و پریشان‌حال

✍️وقتی انقباض پیش می‌آید، باید چاره‌ای بیندیشیم، یعنی فضا را باز کنیم، چون اگر این انقباض در مرکز ما باقی بماند، چیزهای بدی از آن می‌روید، ممکن است انعکاس آن در بیرون، حرفی پیش آورد که باعث دعوا شود، اوضاع را به‌‌هم بریزد یا ضرر مادی به ما بزند، اما اگر هشیارانه منبسط شویم و مرتب از مرکز عدم و با انبساط عمل کنیم، انعکاس عشقی این فضای گشوده‌شده در بیرون را می‌توانیم با دوستانمان شریک شویم.

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۶۲

قبض دیدی چارۀ آن قبض کن

زآنکه سَرها جمله می‌رویَد زِ بُن

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۶۳

بسط دیدی، بسطِ خود را آب دِه

چون برآید میوه، با اصحاب دِه

بُن: ریشه

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ هر کاری که ما با من‌ذهنی انجام دهیم، تنگنا را  بیشتر می‌کنیم. با من‌ذهنی نمی‌توانیم فضا را باز کرده و به خود کمک کنیم. ما باید از شر من‌ذهنی رها شویم. این کار مستلزم دقت و تمرکز روی خود و گوش دادن به ابیات مولانا است که گفته‌، ای کسی که به من گوش می‌کنی، اگر مدام سؤال مطرح کرده، اِشکال ایجاد کنی و بخواهی جواب سؤالاتت را از من بگیری، به هیچ‌جا نمی‌رسی، پس فقط گوش بده و خود را رها کن. اگر به‌کلّی در اِشکال و تنگنا هستی، پس صبر کن چون صبر کلید گشایش است.

مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۹۰۷

گر شَوَم مشغول اِشکال و جواب

تشنگان را کِی توانم داد آب‌‌؟

مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۹۰۸

گر تو اِشکالی به کلّی و حَرَج

صبر کن، اَلصّبرُ مِفتاحُ الْفَرَج‌‌

اَلصّبرُ مِفتاحُ الْفَرَج: صبر کلیدِ گشایش است.

✍️در راهِ زنده شدن به زندگی دو راه وجود دارد، صبر و شُکر نعمت‌ها. متأسفانه ما هیچ‌کدام را رعایت نمی‌کنیم، برای این‌که در تنگا و فشار هستیم. با هزاران نارضایتی که داریم، نه می‌توانیم شکر کنیم و نه صبر. بدون عدم کردن مرکز، صبر و شکر غیرممکن است. مردم فکر می‌کنند صبر دارند، اما آن‌ها فقط تحمل می‌کنند. شما ابیات مولانا و برنامه را گوش کنید و صبر کنید. نگذارید ذهنتان سؤال کند و اِشکال بگیرد، چون اِشکال گرفتن شما را ناامید می‌کند.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۱

این دو ره آمد در روش یا صبر یا شُکرِ نعم

بی شمعِ رویِ تو نتان دیدن مرین دو راه را

نَتان: نتوان

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️در جهت همانیدگی‌ها پیش رفتن، نشانۀ در تنگنا بودن است، به هر جهتی که برویم به بن‌بست می‌خوریم تا بفهمیم که باید فضا را باز کنیم و دوباره بی‌جهت و از جنس هشیاری اولیه شویم.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۳۶۸

از هر جهتی تو را بلا داد

تا بازکَشَد به بی‌جَهاتَت

بی‌جَهات: موجودی که برتر از جا و جهت است، عالَم الهی

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما در من‌ذهنی مثل فرعون هستیم و کوثر مانند رود نیل. آب حیات می‌آید و رد می‌شود، اما ما آن را گرفته، به مسئله، مانع، دشمن و درد تبدیل می‌کنیم. من‌ذهنی در این تنگنا مثل موش زندگی را از ما می‌دزدد، درنتیجه نیل بر ما خون می‌شود، زیرا یک جسم را به مرکز می‌آوریم و آب را برحسب آن تبدیل به خون می‌کنیم و می‌خوریم، یعنی آب حیات و نیروی زندگی همواره از طرف خداوند می‌آید. کسانی که فضاگشا هستند، نیروی زندگی را می‌گیرند و زندگی می‌کنند، اما کسانی که من‌ذهنی دارند، آن را تبدیل به درد کرده و درد را تجربه می‌کنند.

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۲۳۳

یا مگر فرعونی و کوثر چو نیل

بر تو خون گشتست و ناخوش ای علیل

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️به چیزی که این لحظه ذهنم نشان می‌دهد، نگاه نمی‌کنم، اگر هم نگاه کنم، بهانه‌ای است برای فضاگشایی و دیدن زندگی.

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۳۵۹

ننگرم کس را و گر هم بنگرم

او بهانه باشد و، تو مَنْظَرم

مَنْظَر: جای نگریستن و نظر انداختن