برنامه شماره ۹۷۹ گنج حضور - بخش سوم، قسمت دوم

منتشر شده در 2023/10/12
06:55 | 1 نمایش

✍️خوشا به‌حال انسانی که با دیدِ هشیاری حضور، پایان‌ را می‌بیند و خودش را از فساد نگه می‌دارد. «پایان‌بین» کسی است که فضا را باز می‌کند، مرکزش عدم می‌شود و پایان را می‌بیند که یک چیز جسمی نیست، بلکه فضای گشوده‌شده است. اگر کسی پایانِ درست را با مرکز عدم ببیند از تباهی من‌ذهنی، خودش را نگه می‌دارد، وگرنه ذهن ما را به خودش می‌کِشد و تباه می‌کند.

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۳۶۰

گر همی‌ خواهی سلامت از ضرر

چشم ز اوّل بند و پایان را نگر

✍️مولانا از زبان زندگی به انسان می‌گوید، وقتی تو از جنس من شوی، صاحب هیچ چیزی نیستی.

ما تا من‌ذهنی نباشیم صاحب چیزی نمی‌شویم. من‌ذهنی است که صاحب می‌شود. در من‌ذهنی ما با سبب‌سازی صاحب خدا هم هستیم، صاحب بچه، همسر، صاحب همه‌چیز هستیم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️وقتی از طریق همانیدگی‌ها فکر کنیم، دیگر برای خدا نیستیم، اگر از ما بپرسند برای چه زنده‌اید؟ می‌گوییم برای بچه‌ام، برای همسرم، اما هر کس که می‌گوید برای بچه‌ام زنده هستم، مطمئناً برای بچه‌اش زنده نیست، اصلاً معلوم نیست برای چه زنده است، برای یک توهم زنده است، برای همین است که وقتی بچه‌اش بزرگ می‌شود می‌رود، بیچاره می‌شود، پس باید به زندگی زنده شود. هر که برای خدا باشد، خدا نیز برای اوست.

حدیث

«مَنْ كانَ لَله كانَ اللهُ لَه.»

«هر که برای خدا باشد، خدا نیز برای اوست.»

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما از عدم فقط فضا‌گشایی را می‌دانیم، فضا‌گشایی را هم نباید با ذهن انجام دهیم، فقط باید ذهنمان را جدی نگیریم، مهم ندانیم، مواظب دخالت عقلِ من‌ذهنی‌مان باشیم، تا فضا گشوده شود و شمع وجودمان روشن شود.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما با من‌ذهنی، با بودن در گذشته و آینده، در زمان مجازی با عقل من‌ذهنی، با عقل خداوند ستیزه می‌کنیم، برای این‌که او با قضا و کن‌فکان کار می‌کند، ولی ما با عقل خودمان که هیچ شباهتی به قضا و کن‌فکان ندارد. ما با عقل من‌ذهنی در حال جمع کردن همانیدگی‌ها، زیاد کردن و کنترل آن‌ها هستیم و در ذهن به‌دنبال آینده می‌گردیم. ما دائماً داریم تجسم می‌کنیم که دو سالِ بعد یا ده سال، یا پنجاه سال دیگر چه می‌شود، داریم آیندۀ مجازی را می‌بینیم. اگر فضا را باز می‌کردیم، آیندهٔ زنده‌شده به بی‌نهایت خدا را می‌دیدیم؛ این درست است.

✍️چگونه در من‌ذهنی ما دچار تنگنا می‌شویم؟

با ناموس، درد، می‌دانم و تبدیل زندگی به موانع ذهنی، مسئله، دشمن، کار‌افزایی، کنترل دیگران و برداشتن حواس از روی خودمان و گذاشتن روی دیگران، یاد دادن به دیگران درحالی‌که خودمان بلد نیستیم، برای این‌‌که دیگران مثل ما زندگی کنند تا ما احساس عدم امنیت نکنیم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما دراثر همانیدگی یک داستان زندگی برای خودمان درست کرده‌ایم که مجازی بوده و سراسر نا‌رضایتی است و دارد می‌رود تا در آینده به ثمر برسد، اما این داستان با سبب‌سازیِ ذهنی شما هیچ‌وقت به‌ ثمر نخواهد رسید. شما فقط تَوهم می‌بینید. روزبه‌روز زندگی شما بد‌تر خواهد شد و دراثر زیاد شدن سنْ انسان پخته و بالغ نمی‌شود، بلکه وضعش بدتر می‌شود.