✍وقتی مرکزتان هر لحظه جسم است، زندگیتان خراب میشود. اثرات این سِحر که دیدن برحسب جسمها است، خرابیِ زندگی بیرونی شماست. اگر هم ظاهربین هستید و اینقدر نیکبخت نیستید که بتوانید فضا را باز کنید، بنشینید تأمل کنید، بگویید زندگی ظاهری من چرا اینگونه است؟ چرا در کارم موفق نمیشوم؟ چرا در رابطههایم موفق نمیشوم؟ چرا بدنم سلامتیاش را روزبهروز از دست میدهد؟ چرا روزبهروز بیحالتر و پژمردهتر میشوم، انرژی و حوصله ندارم؟ پس حتماً یک سِحری دارد انجام میشود و آن این است که مرکزم از جنس جسم و درد است، و مرتب جسمهای مختلف به مرکزم میآیند.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍مولانا به ما توصیه میکند که با دل واقعی باید کار کنیم، نه اینکه منذهنی را به مرکزمان بیاوریم و دل کنیم، اگر تاکنون به سطح توجه داشتهایم، بدانیم که سطح هرچه باشد آثار اوست. آیا سببسازیِ ذهنی و اثرات آن مغز و پوست نیستند؟ هرچه بجوییم از مغز یا پوست همه آثار خدا هستند. مولانا میگوید شما چیزها را بهخاطر اثرشان دوست دارید، مثلاً پول یا انسانها را بهخاطر کمکی که به شما میکنند دوست دارید، پس چرا از آثاربخش یعنی زندگی بیخبر هستید؟! پس باید به مرکز بروید و از سطح جدا شوید.
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۳۱۷
نه سببها و اثرها مغز و پوست؟
چون بجویی، جملگی آثارِ اوست
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۳۱۸
دوست گیری چیزها را از اثر
پس چرا زآثاربخشی بیخبر؟
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍مولانا از زبان خداوند میگوید دل اصلیات من هستم، هرچه آن دل میخواهد آن را انجام بده، و از اینکه به دل اصلی بروی و من را در دلت، در مرکزت بگذاری، اصلاً صبر و پرهیز نکن؛ یعنی از «عدم» پرهیز و صبر نکن، هرچه زودتر مرکزت را عدم کن.
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۳۲۴
هرچه خواهد خاطرِ تو، وامَگیر
تا نگردد صبر و پرهیزت زَحیر
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍ذاتِ منذهنی، صدمه زدن به خود و دیگران است.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍هرچه به ذهنت میآید درواقع هوا و خواسته نفس است، نباید به آن عمل کنی.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ انسانها به هرچه ارتعاش کنند، به همدیگر سرایت میکند، مثلاً اگر شما به شخصی ارتعاش عشق و زندگی میدهید، آن شخص هم همان ارتعاش را به دیگری میدهد، آن یکی هم به یکی دیگر؛ این صدا یا انعکاس سخن عشق است، کار عشقی است. برعکس آن هم صادق است، یعنی ارتعاش به منذهنی منجر به سرایت آن به دیگران و آسیب رساندن به دیگران میشود.
حافظ، غزلیات، غزل شمارۀ ۱۷۸
از صدایِ سخنِ عشق ندیدم خوشتر
یادگاری که در این گنبدِ دَوّار بِمانْد