✍️شما بهعنوان زندگی حق ندارید خودتان را با دیگران مقایسه کنید. ممکن است میزان پولتان را با دیگران مقایسه کنید، اما نباید با آن همانیده شوید، مثلاً بگویید شما اینقدر پول دارید، من هم میتوانم دربیاورم، این موضوع دیگری است، این داشتن است. این ««داشتن» به «بودن» شما سرایت نکرده، شما به خداوند زندهاید، میگویید در حال حاضر من اینقدر پول میخواهم، نیاز دارم؛ درضمن میدانید وقتی شما وصل هستید، زندگیتان توازن دارد و از حد تعادل خارج نمیشوید، ولی ما با منذهنی همیشه در «تر» هستیم؛ میخواهیم از دیگران بهتر، ثروتمندتر، عالمتر، داناتر، زیباتر باشیم و در این «تر»ها گیر کردهایم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر شما در اطراف هواهای نفس و خواستههای روانشناختی فضا باز کنید و نگذارید این خواستههای ذهنی شما به مرکزتان بیایند، شما ذرّه میشوید، این ذرهشدن دریچه و چشماندازی بهسوی خداوند است. هر اتفاق یا هر درد هشیارانه، یک دری از زندگی است که بهروی شما باز میشود، اگر تسلیم شوید، درِ فضایِ یکتایی بهروی شما بهطور کامل گشوده خواهد شد.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۷۶۶
هر هوا و ذرّهای خود مَنْظَری است
ناگشاده کِی گُوَد آنجا دری است؟
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شما بگویید، ای خداوند من به کسی یا چیزی که ذهنم نشان میدهد نگاه نمیکنم و اگر نگاه کنم، او بهانهای برای فضاگشایی و دیدن تو است.
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۳۵۹
ننگرم کس را و گر هم بنگرم
او بهانه باشد و، تو مَنْظَرم
مَنْظَر: جای نگریستن و نظر انداختن
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️وقتی شما یک قسمتی از پارک ذهنیتان را ویران میکنید، به گنج دست مییابید. منذهنی با چیزها همانیده شده، آنها را در یک پارک زیبایی چیده، هر کسی یا چیزی را میخواهد سر جای خودش نگه دارد، اما زمانی که کُلَّ این پارک یا قسمتی از آن را خراب کند، گنج را پیدا میکند، یعنی شما یک همانیدگی را که خودتان را برای آن میکُشتید، خراب میکنید و دیگر برایتان مهم نیست، این همانیدگیها را بههم میریزید، یکدفعه گنج پیدا میکنید. گنج همان زنده شدن به خداوند است.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۷۶۹
غافلی، ناگه به ویران گنج یافت
سویِ هر ویران از آن پس میشتافت
✍️عَینُالْعِیان چیست؟
عَینُالْعِیان موقعی است که ما فضا را باز میکنیم عین زندگی میشویم، زندگی را در ذهن تجربه نمیکنیم. وقتی تندتند فکر میکنیم زندگی را بهصورت ذهن تجربه میکنیم، یعنی ما بهوسیلۀ فکرهایمان زندگی میکنیم، اما اگر چشم دل ما باز شود، دیدبان ما شده، دراینصورت زندگی را خواهیم دید، زندگی در ما باید زنده شود، ما برحسب خداوند باید زندگی کنیم، نه بهصورت منذهنی در ذهن.
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۴۴۰۵
آنکه او را چشمِ دل شد دیدبان
دید خواهد چشمِ او عَینُالْعِیان
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️زندگی کردن برحسب الگوهای ذهنی مانند یک بیماری است و ما به این روشِ غلط عادت کردهایم و وقتی هم صحبت از عرفان و زنده شدن به خدا میشود، بهوسیلۀ ذهنمان دنبال چاره میگردیم. فکر میکنیم با منذهنی فکر کردن، از یک فکر همانیده به یک فکر همانیدۀ دیگر و حتی تندتند فکر کردن، منقبض شدن و درد کشیدن میتوانیم از فضای ذهن بیرون بپریم، میبینیم قادر نیستیم از ذهن بیرون بیاییم، گاهی اوقات ناله و شکایت میکنیم، میگوییم خدایی نیست، خدا کجاست؟ ولی باید یادمان باشد که ما با منذهنی غلط عمل میکنیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️جنس شیطانی ما که منذهنی ماست میگوید، خدایا، تو ما را منحرف، گمراه و ناامید کردی و به این روز انداختی، ولی ما بهصورت عَملۀ شیطان ندیدیم که دائماً برحسب چیزها و الگوهای ذهنی زندگی کردیم. دائماً یک چیز جسمیِ ذهنی را به مرکزمان آوردیم، بنابراین مثل شیطان فعلِ خودمان را نمیبینیم که چکار کردهایم به این روز افتادهایم!
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۴۸۸
گفت شیطان که بِما اَغْوَیْتَنی
کرد فعلِ خود نهان، دیو دَنی
«شیطان به خداوند گفت که تو مرا گمراه کردی. او گمراهی خود را به حضرت حق، نسبت داد و آن دیو فرومایه، کار خود را پنهان داشت.»
دَنی: فرومایه، پست
✍️ولی انسان بالاخره متوجه میشود که همۀ بلاها را خودش بر سر خودش آوردهاست، هر انسانی که این موضوع را مثل حضرت آدم متوجه شود، میگوید، خدایا، من به خودم ستم کردم، چون چیزها را به مرکزم آوردم، اکنون این موضوع را متوجه شدم.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۴۸۹
گفت آدم که ظَلَمْنا نَفْسَنا
او ز فعل حق نَبُد غافل چو ما
------------------------------------------------------------------------------------------------