✍️وقتی ما در خوابِ منذهنی بودیم، خیلی از اتفاقات را دیدیم که خداوند آنها را بهوجود آورد تا راهِ نجات را به ما نشان دهد. بعضی وقتها این اتفاقات بهصورت بیمرادی و یا درد و مرض آمد تا ما را متوجه کند که در مسیر اشتباه هستیم، و به عقلِ منذهنی و سبک زندگیمان شک کنیم. عقل منذهنی ایجاب میکند که دیگران یا خدای ذهنیای که درست کردهایم را ملامت کنیم و اشتباهات خود را نبینیم.
اگر ما هم مثل شیطان فعل خودمان را نبینیم و هر لحظه با یک الگو که با آن همانیده هستیم زندگی کنیم، در حقیقت خودمان را به یک چیز جامد تبدیل کردهایم که ممکن است بشکند، درصورتیکه ما باید انعطافپذیر و فضاگشا باشیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️هیچ نماز و عبادتی بدون حضور ناظر، یعنی بدون اینکه فضا گشوده شود و شما به خدا زنده و از منذهنی جدا شوید، قبول نیست.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۸۱
بشنو از اَخبارِ آن صَدرِ صُدور
لا صَلوةَ تَمَّ اِلّا بِالْحُضور
«ای انسان از آن بزرگ بزرگان، یعنی حضرت رسول یاد بگیر که میفرماید: هیچ نمازی و هیچ عبادتی بدون «حضور ناظر» یا فضاگشایی، کامل و تمام نیست.»
صدرِ صُدور: بزرگِ بزرگان
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر شما اشتیاق به حضور و زنده شدن به خدا را داشته باشید، بوی زندگی به شما میرسد، یکدفعه میبینید که شعر مولانا را میخوانید و یک پیغام دیگری میگیرید، و دیگر دریافت شما ذهنی نیست. اگر اشتیاق پیغام را دارید، شعر مولانا پیغامش را به شما میدهد، اگر ذهناً میخوانید، پس فقط معنای سطحی شعر را دریافت میکنید.
✍️ای بسا ما مولانا را میخوانیم و تکرار میکنیم، اما معنیاش را نمیفهمیم و معنایش در ما زنده نمیشود، فقط حفظ میکنیم، یعنی این شعر را فقط یک چیزِ ذهنی میدانیم و یک چیزِ ذهنی در ما تولید میشود. اینطوری نیست که ما با ذهنمان بخوانیم و یکدفعه فضا باز شود و بفهمیم مولانا چه میگوید. شما مثل عالِمی نباشید که درسی را آموزش میدهد، ولی معنیاش را نمیفهمد.
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۰۳۸
ای بسا عالِم ز دانش بینصیب
حافظِ علمست آن کس، نی حبیب
حبیب: دوست
------------------------------------------------------------------------------------------------