✍️ذهن ما مثل یک مهمانخانه است. زندگی برای ما یک اتفاق پیش میآورد که برای ما پیغام دارد، اگر شما فضا را باز کنید پیغامش را میگیرید. شکایت نکنید، واکنش نشان ندهید، چون با ایجاد این هیجانات مخرب، مرکز شما تبدیل به جسم میشود، درنتیجه بدون اینکه پیغام اتفاق را بگیرید، به دیار عدم و نیستی برمیگردد و پیغام را به شما نمیدهد، پس باید فضا را باز و مرکز را عدم کنید، آگاه باشید هرچه که ذهن نشان میدهد، در این فضای گشودهشدۀ شما یک مهمان است، با روی خوش به او خوشآمد بگویید و از او پذیرایی کنید.
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۴۴
هست مهمانخانه این تَن ای جوان
هر صباحی ضَیفِ نو آید دوان
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۴۵
هین، مگو کاین ماند اندر گردنم
که هماکنون باز پرّد در عدم
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۴۶
هرچه آید از جهانِ غَیبوَش
در دلت ضَیف است، او را دار خَوش
ضَیف: مهمان
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ای انسان در خودت حاضر باش، یعنی فضا را باز کن در این لحظه ببین این وضعیت به تو چه میگوید؟ چه اشکال و چه دردی داری؟ با چه چیزی همانیده هستی؟ چه کسی را باید ببخشی؟ پس فضا را باز کن تا خداوند جنسِ خودش را در خانۀ دلِ تو پیدا کند، وگرنه آن هدیه را برمیدارد و میبرد. این پاداش یک پیغامی برای تو داشت، چون تو جذب همانیدگیها و دنبال زندگی در بیرون بودی، نتوانست تو را پیدا کند و به تو هدیه بدهد.
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ١۶۴۳
لیک حاضر باش در خود، ای فتی
تا به خانه او بیابد مر تو را
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۶۴۴
ورنه خِلْعَت را بَرَد او بازپس
که نیابیدم به خانه هیچکس
فَتی: جوانمرد، جوان
خِلْعَت: لباس یا پارچهای که خانوادۀ داماد به عروس یا خانوادۀ او هدیه میدهند، مجازاً هدیه
✍️چه موقع تعظیم خدا میکنیم؟
اگر شما در این لحظه فضا را باز کرده و منذهنی را صفر کنید از جنس خداوند میشوید و دارید تعظیم خدا میکنید، اما وقتی جذب ذهن شده بهصورت منذهنی بلند میشوید، تعظیم که نمیکنید هیچ، بلکه میگویید من پندار کمال دارم، خداوند هم به کسی که پندار کمال دارد نمیتواند کمک کند، پس تعظیم خدا این است که در این لحظه منذهنیِ شما صفر باشد.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۰۰۸
چیست تعظیمِ خدا افراشتن؟
خویشتن را خوار و خاکی داشتن
تعظیم: بزرگداشت، به عظمتِ خداوند پی بردن
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️توحید خدا چیست؟
توحید خدا این است که در این لحظه بگویید غیر از خداوند کسی نیست، بنابراین ما باید توحید خدا را بیاموزیم و لحظهبهلحظه منهای کوچک را که براساس همانیدگیها بهوجود آمده شناسایی کنیم و بیندازیم، این همان رها شدن از منذهنی است و داریم از زندان ذهن آزاد میشویم.
مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۳۰۰۹
چیست توحیدِ خدا آموختن؟
خویشتن را پیشِ واحد سوختن
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شرط مؤثر بودنِ کار روی خود، پذیرشِ اتفاقِ این لحظه، یعنی تسلیم است، پس در این لحظه در اطراف آن چیزی که ذهن نشان میدهد فضا باز کنید و آن را بپذیرید، اعتراض و مقاومت نکنید. اینکه ما در گمراهیِ ذهن، شروع به ترکتازی کنیم، یا بهعبارتی جولان بدهیم، سروصدا راه بیندازیم، برحسب همانیدگیها عمل کنیم، این کارها هیچ فایدهای ندارند.
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۴۱۲۳
شرط تسلیم است، نه کارِ دراز
سود نَبْوَد در ضلالت تُرکتاز
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️ما لحظهبهلحظه باید منبسط شویم. وقتی منقبض شدیم و به درد افتادیم باید به خودمان بگوییم دارم غلط عمل میکنم، اشتباه کردم، باید برگردم. حکم خداوند این است که لحظهبهلحظه باید منبسط شوم و با همه با انبساط برخورد کنم.
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۶۷۰
حکمِ حق گسترد بهرِ ما بِساط
که: بگویید از طریقِ انبساط
------------------------------------------------------------------------------------------------