برنامۀ شمارۀ ۹۷۲ گنج حضور - بخش دوم، قسمت دوم

منتشر شده در 2023/09/22
10:49 | 2 نمایش ها

✍️ما همه صیاد هستیم، با من‌ذهنی، می‌خواهیم همه‌چیز را شکار و مال خود کنیم! هنگامی که سبب‌سازی در ذهن را کنار بگذاریم، صید او می‌شویم. آن‌گاه عشق آرام‌آرام با صدای کوتاه به ما می‌گوید «صید بودن» بهتر «از صیادی است».

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، ‌بیت ۴۱۱

عشق می‌گوید به گوشم پست‌پست

صید بودن خوشتر از صیّادی است

✍️ما من‌ذهنی توهمی را عِین می‌بینیم، اما خداوند که عِین، زندگی، ذاتِ ما و «اَلَسْت» است را هیچ می‌بینیم!

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۰۲۶

نیست را بنْمود هست و محتشم

هست را بنْمود بر شکلِ عدم

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما کف‌های فکر و درد را که مرتب از ذهنمان رد می‌شود می‌بینیم، یعنی از فکرهایمان آگاه هستیم، اما در زیر افکار ما دریای زندگی یا خداوند وجود دارد، اگر زندگی نبود این کف‌ها حرکت می‌کردند؟ پس چرا فقط کف‌ها را اصل می‌گیریم؟ چرا برحسبِ کف‌ها حرکت می‌کنیم؟ چرا در سبب‌سازی ذهن هستیم؟

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۲۷۱

جنبشِ کف‌ها ز دریا روز و شب

کف همی‌بینیّ و، دریا نی، عجب

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۲۷۳

ای تو در کشتیِّ تن، رفته به خواب

آب را دیدی، نگر در آبِ آب

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️حقیقت، زندگی، خداوند و زنده شدن به او پنهان است، اما خیالات و فکرهای ما که حقیقت نیستند، پیداست اگر ما فضا را باز کنیم، او از طریق ما فکر می‌کند، دراین‌صورت منشأ و سرچشمۀ این فکر خود زندگی است. زندگی هر لحظه فکر جدیدی می‌سازد، پس هیچ فکری نباید آن‌قدر جدی باشد که به مرکز ما بیاید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما می‌خواهیم با هشیاری جسمی و سبب‌سازی ذهن خود را نجات دهیم. با هشیاری جسمی و سبب‌سازی ذهنی، ما عَمَلۀ شیطان هستیم، دراین‌صورت نمی‌گوییم به خدا پناه می‌برم و ای فریادرس، ای خدا، به فریادم برس.

قرآن کریم، سورۀ فلق (۱۱۳)، آیۀ ۱

«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ»

«بگو: به پروردگار صبح‌گاه پناه مى‌برم»

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما در شب و در سِحر هستیم. وقتی به این جهان می‌آییم، با چیزها هم‌هویت می‌شویم، آن‌ها عینک دید ما و مرکز جدید ما می‌شوند و برحسب آن‌ها می‌بینیم، درنتیجه نسبت‌به مرکز عدم و چشم عدم کور می‌شویم و به شب می‌رویم. خلق در وَهم و گمان ذهنی هستند. بگو، اقرار کن که خداوند این صبح را باز می‌کند. خود زندگی این کار را می‌کند، نه من برحسب سبب‌سازی ذهن، پس بگو پناه می‌برم به خداوند بازکنندۀ صبح، که شب همانیدگی را به روز حضور تبدیل می‌کند.

قرآن کریم، سورۀ فلق (۱۱۳)، آیۀ ۲

«مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ»

«از شر آنچه بيافريده است»

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️و پناه می‌برم از شر آن‌چه آفریده شده‌است. شر آفریده‌شده چیست؟ این است که به مرکز ما بیاید، یعنی هر چیزی که ذهن نشان دهد و به مرکز ما بیاید، شر دارد. وقتی‌ همانیده شویم، وارد شب ذهن می‌شویم. بگوییم خدایا به تو پناه می‌برم از بدی‌ها و آسیب‌هایی که از زندگی کردن در شب ذهن و سبب‌سازی ذهن برای خود ایجاد می‌کنم. تمام غم‌ها، غصّه‌ها و دردها را در شب ایجاد کردم، پس به او پناه می‌برم از شر زندگی کردن در شب ذهن.

قرآن کریم، سورۀ فلق (۱۱۳)، آیۀ ۳

«وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ»

«و از شرِّ شب چون درآيد»

✍️«و از شرّ جادوگرانى كه در گره‌ها افسون مى‌دمند»، یعنی حتی از شر خودمان. ما چون من‌ذهنی داریم همان جادوگران هستیم، زیرا بر‌حسب همانیدگی‌ها می‌بینیم و دائماً در شب هستیم. قوم‌های مختلف بشر، به‌صورت فردی یا جمعی، هر کدام حادثه‌ای تاریخی را در ذهن نگه داشته و از آن رنجیده‌اند و دائماً در آن می‌دمند. سالگرد می‌گیرند و هر سال تجدیدش می‌کنند. یک چیز بد را به آن می‌دمند تا زنده بماند! ما نیز مرتب نیروی زندگی را تبدیل به دَمِ منفی می‌کنیم، در رنجش‌ها می‌دمیم و آن‌ها را زنده نگه می‌داریم! چرا رنجش‌های ما مانده‌اند؟ برای این‌که ما به آن‌ها می‌دمیم.

قرآن کریم، سورۀ فلق (۱۱۳)، آیۀ ۴

«وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ»

«و از شرّ جادوگرانى كه در گره‌ها افسون مى‌دمند»

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️مهم‌ترین خاصیت من‌ذهنی مقایسه است. من به تو پناه می‌برم از شرّ حسود. من‌ذهنی وقتی حسادت می‌کند، وقتی بلند می‌شود، از ریشه قطع می‌شود، نمی‌تواند براساس زندگی، حسِ زندگی کند، در زندگی مصنوعی ذهنی، خود را با یکی دیگر مقایسه می‌کند، در یک جنبه‌ای او را برتر می‌بیند، به او حسادت می‌کند، می‌خواهد به او ضرر بزند. وقتی به او ضرر می‌زند، او هم به این ضرر می‌زند. درواقع ما به همدیگر ضرر می‌زنیم تا یکی‌ بزرگ‌تر از آن‌ دیگری نباشد، اما در عالم عشق ما به‌ هم کمک می‌کنیم تا بیشتر به زندگی زنده شویم. خدایا به تو پناه می‌برم از شر حسادت من‌ذهنی خودم که دائماً مزاحم من و مزاحم مردم است.

قرآن کریم، سورۀ فلق (۱۱۳)، آیۀ ۵

«وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ»

«از شر حسود چون رشک مى‌ورزد.»