برنامۀ شمارۀ ۹۷۲ گنج حضور - بخش سوم، قسمت اول

منتشر شده در 2023/09/22
06:57 | 3 نمایش ها

✍️آیا این را در خودمان بازبینی می‌کنیم که چشممان دائماً به جوی‌ روان فکرهای ذهنی‌مان است؟ یا این‌که فکرها برایمان مهم نیستند، درعوض فضاگشایی مهم است؟ باید از خودمان سؤال کنیم که آیا ما مَرکب همت، اراده و كوشش خودمان را در سبب‌سازی ذهن گذاشته‌ایم؟ آیا به ذهن رفته‌ایم و برحسب سبب‌سازی و علت و معلول ذهنی، از وضعیتی به وضعیت دیگر می‌رویم؟ یا از مسبب خبر داریم؟ آیا می‌دانیم که مسبب یعنی خداوند وضعیت‌های ما را به‌وجود می‌آورد؟ اگر می‌دانیم، بنابراین به وضعیت توجه نمی‌کنیم، بلکه به مسبب توجه می‌کنیم و فضا را می‌گشاییم.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۷۸۶

مَرْکبِ هِمّت سویِ اسباب راند

از مُسَبِّب لاجَرَم محروم ماند

لاجَرَم: به ناچار

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر این جوی روانِ فکرهای پشت‌سرهم ذهن ما را رها نمی‌کند، ما نباید ناامید شویم، بلکه فقط باید آگاه به این موضوع باشیم، بالاخره یک جایی می‌بینیم که این جوی روان قطع شد و فضا باز شد. ما نمی‌خواهیم از مسبب محروم بمانیم، بنابراین در هشیاری‌‌مان نگه می‌داریم که این فکرهای همانیدۀ ذهنی به ما کمک نخواهند کرد.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۰۷۳

لیک تو آیِس مشو، هم پیل باش

ور نه پیلی، در پی تبدیل باش

✍️ای انسان، اگر من‌ذهنی‌ات به‌صورت توصیف بالا بیاید، مثلاً غمگین شود و بگوید «من این هستم،» آگاه باش که تو آن نیستی، بلکه تو آن یکتایی هستی که شاد، زیبا و سرمست خودش است. خداوند سرمست خودش است، ما هم سرمست هشیاری حضورِ خودمان هستیم.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۸۰۶

این تو کَی باشی؟ که تو آن اَوْحَدی

که خوش و زیبا و سرمستِ خودی

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️انسانی که «راز‌د‌انِ یَفْعَلُ‌اللَّـه ما یَشا» است، در عمل و تئوری می‌داند که باید فضا را باز کند که دراین‌صورت از این فضای گشوده‌شده خداوند براساس «قضا و کُن‌فَکان» حرف می‌زند، ولی اگر فضا را ببندد، دراین‌صورت دیگر «راز‌د‌انِ یَفْعَلُ‌اللَّـه ما یَشا» نیست، زیرا به ذهنش می‌رود و خودش برای خودش با سبب‌سازی ذهن حرف می‌زند و به سِحر می‌افتد.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۱۹۸

هین طلب کن خو‌ش‌دَمی عُقده‌گشا

راز‌د‌انِ یَفْعَلُ‌اللَّـه ما یَشا

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️دو جور دَم یا نَفخ داریم، یکی منقبض بشویم، من‌ذهنی بدمد که نفخ قهر است، یکی منبسط بشویم زندگی بدمد، که نفخ مهر است. ای انسان با فضاگشایی دمِ خداوند را طلب کن تا دراثر فضاگشایی و دم او که همان «نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی» هست، تو را از این همانیدگی‌ها و گره‌ها آزاد کند و بگوید بالا بیا.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۲۰۳

تا نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُو‌حی تو را

و‌ارهانَد ز‌ین و، گو‌ید: بر‌تر آ

نَفخ: دَم، نفَس

نَفَختُ فیه: دمیدم در او

رُو‌حی: روحم، روحِ من