برنامۀ شمارۀ ۹۷۰ گنج حضور - بخش سوم، قسمت سوم

منتشر شده در 2023/09/14
09:06 | 5 نمایش ها

✍️مولانا می‌گوید کینۀ ما ناشی از خبرهای ذهنی است. درواقع وقتی خبرهای ذهنی مهم می‌شوند، ما دچار کینه، دشمنی و انتقام‌جویی می‌شویم. کینه درد خیلی بدی‌ است که به‌خاطر آمدن چیزهای ذهنی به مرکزمان ایجاد می‌شود و باعث آلوده شدن همه‌چیز می‌گردد، پاک‌کننده و دفع‌کنندۀ کینه فضا‌گشایی و خود زندگی است.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۱۸۳۹

چون نکنیم یادِ او، هست سزا و دادِ او

کینه چو از خبر بُوَد، بی‌خبری‌ست دفعِ کین

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما می‌گوییم امروز باید عزا بگیریم، فردا باید جشن بگیریم؛ یعنی این لحظه غمناک می‌شویم، لحظۀ بعد خوشحال می‌شویم، درحالی‌که هر لحظه روزِ خداست، ولی ما در سبب‌سازیِ ذهن تقویم و گاه‌شمار داریم و به‌جای دست زدن به صنع، به کهنگی می‌چسبیم.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۴۲

خواه شب و خواه سحر، نیستم از هردو خبر

کیست خبر؟ چیست خبر؟ روزشماری صنما

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️فتوادهندۀ ضرورت در این لحظه خودمان هستیم و باید تشخیص دهیم که آیا ضرورت دارد ذهنمان به مرکزمان بیاید؟ آیا ضرورت دارد این لحظه سؤال و بحث و جدل کنیم؟ آیا ضرورت دارد دیگران را کنترل کنیم و به آن‌ها بگوییم چکار کنند و چگونه فکر کنند؟ باید آگاه باشیم که اگر بی‌ضرورت کاری انجام می‌دهیم، پس منتظر عواقبش هم باشیم.

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۵۳۰

گفت: مُفتیِّ ضرورت هم تویی

بی‌ضرورت گر خوری، مُجرِم شوی

مُفتی: فتوا‌دهنده

✍️اگر ما روی خودمان کار کنیم و بیت‌ها را تکرار کنیم، حتماً به یک جایی خواهیم رسید و خداوند در ما به خودش زنده می‌شود، عمق پیدا می‌‌کنیم، واکنش نشان نداده و اتفاقات بیرونی ما را ناراحت نمی‌کنند. مولانا می‌گوید وقتی به این‌جا رسیدی، دیگر شمع من‌ذهنی را خاموش کن.

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۴۸۰

مرغِ جذبه ناگهان پَرَّد ز عُش

چون بدیدی صبح، شمع آنگه بکُش

عُش: آشیانۀ پرندگان

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️خداوند می‌فرماید: «در هر بامداد کاری تازه داریم، و هیچ کاری از حیطۀ مشیت من خارج نمی‌شود.» هر بامداد، یعنی این لحظه خداوند کار تازه دارد، درصورتی‌که ما یک تقویم مجازی از رویدادهای پوسیده داریم که با آن‌ها همانیده هستیم و طبق آن یا جشن می‌گیریم یا غصه می‌خوریم! خداوند در قرآن می‌فرماید: این لحظه من در کار جدیدی هستم، بدین معناست که شما هم از جنس من هستید و باید در کار جدیدی باشید.

مثلاً وقتی می‌گوییم چون پدر و مادرم در کودکی و نوجوانی رفتار درستی با من نداشتند، خواسته‌هایم را برآورده نکردند، بنابراین اکنون که سن من بالا رفته، من هم برای آن‌ها کاری انجام نمی‌دهم! با این طرز تفکر آیا شما در کار جدید هستید؟ آیا این لحظه برحسب «قضا و کُن‌فَکان» کار می‌کنید؟ نه. خداوند هر لحظه در کار جدیدی‌ است، درحالی‌که ما با رویدادهای پوسیده همانیده هستیم و براساس آن‌ها فکر و عمل می‌کنیم.

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۶۴۰

کُلُّ اَصْباحٍ لَنا شَأْنٌ جَدید

کُلُّ شَیءٍ عَنْ مُرادی لایَحید

✍️عقلِ کُل مازاغَ‌الْبَصَر است، یعنی حواسش پرت نمی‌شود، چشمش نمی‌لغزد، مدام مرکزش عدم است و فضاگشاست‌؛ اما عقلِ جزوی که از آمدن چیزها به مرکز و دیدن برحسب آن‌ها ایجاد می‌شود، به هر سو نظر کرده و به‌سوی همانیدگی‌ها می‌رود.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۰۹

عقلِ کُلّ را گفت: مازاغَ‌الْبَصَر

عقلِ جزوی می‌کند هر سو نظر

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️خداوند به ما می‌گوید که اگر می‌خواهید رفیق، همراه و قرین من باشید و قضا و کُن‌فَکان من در شما کار کند، دراین‌صورت زیاد حرف نزنید و با سبب‌سازیِ ذهن سؤال نکنید.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۵۱۷

موسیا، بسیارگویی، دور شو

ور نه با من گُنگ باش و کور شو

------------------------------------------------------------------------------------------------