برنامۀ شمارۀ ۹۷۴ گنج حضور - بخش دوم، قسمت اول

منتشر شده در 2023/09/05
08:51 | 4 نمایش ها

✍️هر اتفاقی که ذهن نشان می‌دهد مهم نیست، فضا را باز کن و لحظه‌به‌لحظه به این‌ کار ادامه بده. بگذار چشمانت به روشناییِ زندگی عادت کند. به‌جای این‌که ذهن را ببینی، به مرکزت بیاوری و در مقابلش مقاومت کنی، بگذار فضا باز شود تا به مرکز عدم خو کنی. اگر خفّاش نیستی، با فضاگشایی به‌ آن‌ سو یعنی فضای گشوده‌شده نظر کن، نگاهت به‌سوی زندگی باشد.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۹۷۶

چشم را در روشنایی خوی کُن

گر نه خفّاشی، نظر آن سوی کُن

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اول و آخر هشیاری او است. قبل از آمدن به این جهان او بودیم، الآن هم در این جهان درحالی‌که در این تن زندگی می‌کنیم باید «یَنْظُر بِنورِالله» شویم. هشیاری جسمی در این میان هیچ‌کاره است، یک چیز موقتی است. کافی‌ است یک‌ بار بتوانیم راستانه خم‌ شویم و مرکزمان عدم گردد، آن‌گاه متوجه می‌شویم که این هشیاری جسمی به‌درد نمی‌خورد.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱

اوّل و آخِر تویی ما در میان

هیچ هیچی که نیاید در بیان

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️مؤمن با نور خدا می‌بیند. هر کسی ایمان دارد فضا را باز کرده، مرکزش عدم شده و با نورِ نظر می‌بیند، بنابراین ناظر به ذهنش است، اگر ما نمی‌توانیم ناظر به ذهنمان شویم یعنی آینه نداریم، پس هنوز مؤمن نشده‌ایم.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۵۸۰

چشمِ او یَنْظُر بِنُورِ اللَّـه شده

پرده‌‏هایِ جهل را خارِق بُده‏

خارق: شکافنده، پاره‌کننده، ازهم‌درنده

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما به این‌ علت سرنگون می‌شویم که دید من‌ذهنی را چراغ راهمان می‌کنیم. عقل من‌ذهنی را می‌گیریم‌ و در زندگی به‌کار می‌بریم، و فقط با سبب‌سازی‌ در ذهن پیش می‌رویم، پس سرنگون می‌شویم.

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۲۱

سرنگون زآن شد، که از سَر دور ماند

خویش را سَر ساخت و تنها پیش راند

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️معنی آن است که تو را به‌عنوان حضور و جنسیت خدایی‌ات، از ذهن بیرون بکشد و شما بگویید به آن چیزی که ذهنم نشان می‌دهد، احتیاج ندارم و بی‌نیاز از نقش هستم.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۷۲۰

معنی آن باشد که بسْتانَد تو را

بی‌نیاز از نقش گردانَد تو را

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️قیامت یعنی هشیاری روی هشیاری سوار شود و ما روی ذات خودمان زنده شویم، به‌طوری‌که آرام‌آرام عمقمان بی‌نهایت شود، ریشه‌دار شویم، از زمان مجازی جمع شویم و به این لحظه بیاییم و ناگهان در این لحظۀ ابدی ساکن شده و اندازۀ ما بی‌نهایت گردد.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️خداوند فرموده که هرکس یک چیز ذهنی از جمله باور مذهبی یا هر باور دیگری به مرکزش آورد و برحسب آن ببیند، این کار بت‌پرستی و کوری است، ضد ما و دشمن ماست.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۰۸

دیدۀ‏ حِس را خدا اَعماش خواند

بُتْ‌پَرَستش گفت و، ضدِّ ماش خواند

✍️ابیات مولانا نشان می‌دهد که دیدِ من‌ذهنی غلط است. مشکلات ما نیز به‌خاطر دیدِ غلط خودمان است، پس باید به خودمان مظنون شویم و ظنَّ بَد ببریم که نکند بد می‌بینیم؟ ای انسانی که در ذهن تندتند حرف می‌زنی و در حرف‌هایت گم شده‌ای، هر قدم دام است، هر لحظه در دام می‌افتی، چون هر لحظه ذهن را به مرکزت می‌آوری، پس مراقب باش!

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۶۸

حَزمْ سُوء‌ُالظَّن گفته‌ست آن رسول

هر قدم را دام می‌دان ای فَضول

حَزْم: دوراندیشی در امری، هشیاری و آگاهی

ظَن: حدس، گمان

فَضول: زیاده‌گو

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️هر‌ چیزی در این جهان اگر هشیاری حضور را، هشیاری خالص را در ما ببیند، در سجود افتاده، با ما همکاری می‌کند و به خدمت ما می‌شتابد. اگر فرشته نور خداوند را در انسان ببیند، به سجود می‌افتد و می‌گوید من چه خدمتی می‌توانم برای شما انجام دهم؟ آیا ما در دل هر انسانی فرشتگی و حضور را می‌بینیم؟ آیا حضور او در ما جنسِ خداوند را که صاف شده و از ذهن بیرون آمده، کشف می‌کند؟ یا از آن جنس نیستیم و با من‌ذهنی هر جا می‌رویم اشکالی پیش می‌آید؟ اگر از آن جنس شویم، جهان هم با ما همکاری می‌کند، اگر ما تغییر کنیم، رفتار جهان نیز تغییر می‌کند.

مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۱۲۴۷

چون مَلَک، انوارِ حق در وی بیافت

در سجود افتاد و در خدمت شتافت‌‌