برنامۀ شمارۀ ۹۷۴ گنج حضور - بخش چهارم، قسمت اول

منتشر شده در 2023/09/05
07:57 | 3 نمایش ها

✍️ما باید سِرِّمان را که فضاگشایی و دین‌داری حقیقی است، از من‌های ذهنی پنهان کنیم، برای این‌که همۀ من‌های ذهنی بدبین هستند و از طریق قرین به ما صدمه‌ می‌زنند. مولانا می‌گوید مواظب باش این من‌ذهنی به تو لطمه نزند، سِرَّت را از او پنهان کن و نگذار چشم بدش دیدِ تو را به‌دست گیرد و تو بد ببینی، به خودت آسیب بزنی. اگر ما کار روی خودمان و فضاگشایی را پنهان نکنیم، موفق نخواهیم شد. چشم بد یک نوع بیشتر نیست، آن هم چشم من‌ذهنی است، دیدِ من‌ذهنی است. من‌ذهنی نمی‌تواند ببیند و اجازه بدهد کسی به این سادگی فضا را باز کند و به حضور زنده شود.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۵۰۰

چه عجب که سِرّ ز بَد پنهان کنی

این عجب که سِرّ ز خود، پنهان کنی‏

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ شما باید مرتب با اجرای قانون جبران مالی و معنوی خودتان را متعهد کنید، یا با انجامِ یک کارِ بی‌من، یا مشارکت در کار گنج حضور به خودتان کمک کنید تا متعهد‌تر شوید، اگر در این راه کاری انجام نمی‌دهید، احتمالاً متعهد نیستید، یا تعهدتان سست است. اگر شما یک گوشۀ خلوتی دارید و خودتان را مهم و باارزش می‌دانید، می‌گویید من هم جزو کائنات هستم، باید به کائنات و بشریت کمک کنم و موقع مردن ارثیۀ معنوی بگذارم، کمی این جهان را بهتر کنم، کار کردن با این نیت، شما را متعهد می‌کند، اما اگر فقط می‌گویید من روی خودم کار کنم تا زندگی خودم را درست کنم، بیشتر حالت سودجویی دارد، احتمالاً این حرفِ من‌ذهنی است و به‌زودی شما بدون تعهد از این راه بازمی‌مانید.

✍️افراد زیادی قانون جبران مادی و معنوی را انجام نمی‌دهند، به کار روی خودشان متعهد نیستند، زیرا به‌اندازۀ کافی احساس نیاز نمی‌کنند. ما به‌طور کلی چون مجهز به سیستم من‌ذهنی هستیم، به‌هر‌حال می‌گوییم می‌دانیم، این‌ تفکر من‌ذهنی است. می‌گوییم درست است که خیلی چیزها را نمی‌دانم، ولی به‌اندازۀ کافی می‌دانم، و همین را در مورد خداوند هم به‌کار می‌بریم، درنتیجه نسبت‌به کار کردن روی خودمان و فضای گشوده‌شده احساس بی‌نیازی می‌کنیم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ ما باید لحظه‌به‌لحظه فضا را باز کنیم، اگر کسی این نیاز را احساس نمی‌کند، این عدمِ احساس نیاز شوم است؛ یعنی اتفاقات بد برای ما خواهد افتاد، برای این‌که از طریق من‌ذهنی می‌بینیم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ وقتی به زندگی زنده هستیم، همانیدگی‌ها برای ما اهمیتشان را از دست می‌دهند و فوراً می‌توانیم عمل واهمانش انجام دهیم، یعنی شناسایی مساوی با آزادی صورت می‌گیرد و در آن‌جا بین ما و خداوند هیچ‌ چیز نمی‌گنجد، فقط ما هستیم و او، بنابراین همانیدگی‌ها بسیار کم‌اهمیت به‌نظر می‌آیند و می‌توانیم به‌راحتی آن‌ها را بیندازیم؛ راهِ انداختنِ همانیدگی‌ها و جداشدن از آن‌ها این است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ مولانا می‌گوید شما باید در راهِ کارکردنِ معنوی روی خودتان جدی باشید. تعریفِ کارکردن این نیست که ما در من‌ذهنی باشیم، مدام اشتباه کنیم و فقط قصد و نیت خوب داشته باشیم. باید ببینیم آیا عملِ ما هدفمان را فاسد می‌کند یا نه؟ اگر عمل ما از زندگی بیاید، هدف ما را فاسد نمی‌کند؛ مثلاً ما نمی‌توانیم فرزندمان را تنبیه کنیم تا خوب‌ تربیت شود یا به راه راست بیاید،  چنین چیزی نمی‌شود، ما باید به فرزندمان عشق بدهیم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ آیا روزی می‌رسد اکثر انسان‌ها به حضور برسند و این زمین و بشریت نجات پیدا کند و ما همدیگر را از بین نبریم؟ آیا واقعاً ما گوهر حضور را به‌طور فردی و مخصوصاً جمعی پیدا خواهیم کرد؟ این کار مستلزم کوشش همگانی است. ما باید یافتنِ گوهر حضور در بیشتر انسان‌ها را جدی بگیریم، تا بتوانیم خودمان را نجات دهیم. ما باید با زندگی همکاری و به همدیگر کمک کنیم.