برنامهٔ شمارهٔ ۹۶۸ گنج حضور - بخش چهارم، قسمت سوم

منتشر شده در 2023/08/23
07:22 | 11 نمایش ها

✍️مولانا می‌گوید تا زمانی‌که چیزی در مرکزت هست و برحسب آن می‌بینی، باخبر هستی و پرده برایت باز نخواهد شد، درعوض وقتی خبر از چیزهای همانیده نمی‌گیری و برحسب آن‌ها نمی‌بینی، بی‌خبری را در فضای گشوده‌شده می‌بینی.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۵۹۶

هر چیز که می‌بینی در بی‌خبری بینی

تا باخبری والـلَّه او پرده بنگشاید

✍️خداوند خطاب به انسان می‌گوید من به‌اندازه‌ای که تو جرم می‌کنی تو را می‌گیرم، نه بیشتر، نه کمتر، به‌اندازه‌ای که همانیده می‌شوی و به‌اندازه‌ای که نسیان داری. قانون من در داد و جزا مثل ترازو اجرا می‌شود.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۹۰۰

از ترازو کم کُنی، من کم کنم

تا تو با من روشنی، من روشنم

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️مولانا می‌گوید خدایا، قبل از این‌که بمیرم، من را از علم و عمل من‌ذهنی، از علمِ منطقی، یعنی گفتاری که در جملۀ زبان‌ها یا دهان‌ها آمده رها کن، مخصوصاً از علمی که به‌صورت گفتار ذهنی است؛ آدم حرف می‌زند و متوجه نیست چه می‌گوید.

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۲۷۹

یا رب، مرا پیش از اجل فارغ کن از عِلم و عمل

خاصه ز علمِ منطقی در جمله افواه آمده

افواه: دهان‌ها

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️پیغمبر برای درک و تمییز راست و دروغ به ما نشانی داده و بین انسان تقلّبی که همانیدگی‌ها در مرکزش است و انسان نیکو که مرکزش عدم است، یک معیار شناسایی گذاشته. این معیار شناسایی و مَحَک چیست؟ تردید یا آرامش خاطر. دروغ، مایۀ تردید و راستی، مایۀ آرامش در مرکز انسان است.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۷۳۳

گفت، پیغمبر نشانی داده است

قلب و نیکو را محک بنهاده است‏

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۷۳۴

گفته است: اَلْکِذْبُ رَیْبٌ فِی‌الْقُلوب

گفت: اَلصِّدقُ طُمَأْنینُ طَروب‏

طَروب‏: بسیار طربناک

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️دروغ آرامشِ دل هر انسانی را به‌هم می‌ریزد. در خودتان بنگرید، اگر دل شما آرامش ندارد، بدانید که مرکزتان جسم و درد است. هشیاری جسمی همراه با هشیاری حضور مانند مخلوط آب و روغن است که شعلۀ خوبی نمی‌دهد و دود می‌کند.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۷۳۵

دل نیآرامد به گفتارِ دروغ

آب و روغن هیچ نفْروزد فروغ‏

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️خداوند به ما می‌گوید مرکزت را عدم کن و راستگو باش، برحسب زندگی حرف بزن، برحسب همانیدگی‌ها چیزی نگو تا از چَنگ من برهی. مولانا از زبان زندگی می‌گوید؛ با مکر و دغل، یعنی فکر کردن برحسب دردها و زرنگی‌های من‌ذهنی نمی‌توانید از چنگ من برهید.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۷۳۱

راست گو، تا وارَهی از چنگِ من

مکر نَنْشاند غبارِ جنگِ من‏

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر از طریق عدم فکر و زندگی کنید، تمام دل‌ها جذب می‌شوند، دل شما هم آرامش پیدا می‌کند.

راستگویی این نیست که ما برحسب من‌ذهنی و همانیدگی‌ها فکر و عمل کنیم، ولی حرف راست بگوییم؛ نه، راست بودن و انبساط آن است که مرکز ما خالی و عدم باشد.

مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۶۷۰

حکمِ حق گسترد بهرِ ما بِساط

که بگویید از طریقِ انبساط

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر مرکز ما از درد و مرض همانیدگی رها شود و سلامتی پیدا کند، دراین‌صورت مزۀ دروغ و راست را می‌تواند از هم تشخیص بدهد. آیا شما مزۀ دروغ و راست را تشخیص می‌دهید؟ می‌دانید کِی برحسب همانیدگی و کی برحسب عدم زندگی می‌کنید؟ آیا پذیرش دارید و منبسط می‌شوید؟