برنامهٔ شمارهٔ ۹۶۸ گنج حضور - بخش سوم، قسمت دوم

منتشر شده در 2023/08/27
07:49 | 4 نمایش ها

✍️ما باید از خودمان سؤال کنیم که آیا تمام مقصود من مردن به من‌ذهنی و زنده شدن به خداست؟ یا این کار را یک هدف ذهنی در زمان می‌دانم که باید خانه بخرم، ازدواج کنم، بچه‌دار شوم و به خدا هم زنده شوم؟

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۴۱۶

پس نی‌ام کلّیِ مطلوبِ تو من

جزوِ مقصودم تو را اندر زَمَن

✍️خداوند به ما می‌گوید شما عاشق حال من‌ذهنی خودتان هستید، روابطتان با من و همین‌طور عبادت کردنتان برای خوب کردن حالِ من‌ذهنی‌تان است؛ وگرنه اجازه می‌دادید من‌ذهنی بمیرد تا به من زنده شوید.

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۴۲۸

عاشقِ حالی، نه عاشق بر مَنی

بر امیدِ حال بر من می‌تَنی

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️گاهی اوقات فکر می‌کنیم از همۀ دردها آزاد شده‌ایم، ولی یک‌دفعه متوجه می‌شویم چیزی به مرکزمان آمده و باعث شده خشمگین شویم یا از کسی برنجیم، درواقع زندگی می‌خواهد این دردها را که پنهان هستند به ما نشان بدهد، بنابراین ناله نکنیم و نگوییم چقدر دیگر مانده تا مرکزم عدم شود، بلکه هر موقع دردها بالا می‌آیند، آن‌ها را با فضا‌گشایی شناسایی کنیم تا به خدا تبدیل شویم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️بزرگ‌ترین مانع، مشکل و مزاحم در کار معنویت قرین است. ما نمی‌توانیم از قرین پرهیز کنیم و باید بین مردم زندگی کنیم؛ ولی به‌محض این‌که به خدا زنده شویم، قرین ناجور را تشخیص خواهیم داد و همچنین خودمان هم قرین ناجور نخواهیم شد، بنابراین باید همۀ حواسمان به خودمان باشد که هر لحظه مرکزمان عدم باشد، زیرا اگر کسی در مرکزش درد و همانیدگی باشد، روی دیگران اثر بد می‌گذارد.

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۶۳۶

از قَرین بی‌ قول و گفت‌وگویِ او

خو بدزدد دل نهان از خویِ او

✍️در کار معنوی تقلید وجود ندارد. تقلید، یادگیری چیز ذهنی است یعنی ما الگوها را از دیگران می‌گیریم و در مرکزمان می‌گذاریم، پس اگر کسی تقلید می‌کند، نشانی از خدا ندارد و در راه درستی نیست.

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۵۶۳

مر مرا تقلیدشان بر باد داد

که دو صد لعنت برآن تقلید باد

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما عضو فعال در تغییر و تبدیل خودمان هستیم، اگرچه خودمان با من‌ذهنی‌ نمی‌توانیم دردهایمان را شست‌وشو بدهیم، ولی باید به‌طور فعالانه حواسمان روی خودمان باشد، به‌صورت حضور ناظر اتفاقات را مشاهده کرده و فضا را باز کنیم تا آبِ زندگی دردهای ما را شست‌وشو دهد؛ نه این‌که با سبب‌سازیِ من‌ذهنی بگوییم خدا باید خودش درست کند.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۲۰

از حَدَث شُستم خدایا پوست را

از حوادث تو بشُو این دوست را

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما در برنامۀ گنج حضور ابیات را می‌خوانیم، ولی شما باید خودتان با فضا‌گشایی تأمل کنید، اگر نمی‌توانید، ابیات مولانا را تکرار کنید، زیرا تکرار این ابیات باعث می‌شود فکرهای عالی که از طرف زندگی می‌آید، در شما به جنبش دربیاید.

حرف زدن نمی‌تواند من‌ذهنی افسرده را به جنب و جوش درآورد، ولی تکرار ابیات مانند خورشیدی‌ است که بر من‌ذهنی افسرده می‌تابد، مثلاً ممکن است شما در بچگی از پدر و مادرتان رنجیده‌ باشید و الآن می‌خواهید این رنجش را بیندازید، ولی می‌بینید نمی‌توانید، اگر این ابیات را تکرار کنید، من‌ذهنی افسرده یواش‌یواش شروع به جنب و جوش می‌کند.

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۴۷۵

این‌قدر گفتیم، باقی فکر کن

فکر اگر جامد بُوَد، رَوْ ذکر کن

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۴۷۶

ذکر آرَد فکر را در اِهتزاز

ذکر را خورشیدِ این افسرده ساز

اِهتزاز: جنبیدن و تکان خوردنِ چیزی در جایِ خود

------------------------------------------------------------------------------------------------