✍️به نفع همۀ ماست که از خواب ذهن بیدار شویم، این را بدانید اگر فقط شما از خواب ذهن بیدار شوید و بقیه بیدار نشوند، آنها نمیگذارند شما زندگی کنید. بشریت باید فارغ از نوع رنگ، نژاد، مکان، زمان، دین و مذهب دستبهدست هم بدهند و به همدیگر کمک کنند. تمام ادیان آمدهاند که وحدت و یکی شدن با خدا را به ما آموزش بدهند، ولی دینها تبدیل به مذهب شدهاند، با هم اختلاف دارند و میستیزند، هرکدام میگویند حق با ماست و شما کافر هستید! این اشتباه است، ما باید بهعنوان انسان به همدیگر کمک کنیم و هیچ فرقی ندارد چه دینی داریم.
✍️همۀ ما یک هشیاری هستیم و همه وارد ذهن میشویم، با همانیده شدن مرکز ما جسم میشود، منتها نوع همانیدگی ما متفاوت است، در فرهنگهای مختلف منهایذهنی و همچنین باورها با همدیگر فرق دارند، ولی ما باورهایمان نیستیم، هشیاری و از جنس اَلَست هستیم، هر انسانی از جنس هشیاری اَلَست، از جنس خداست و باید این را درک کند که نباید هیچ همانیدگی در مرکزش باشد، پس هیچ باوری حق ندارد به مرکز ما بیاید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر بخواهیم واقعاً زمین را و یا خودمان را نجات بدهیم، همدیگر را نکشیم و زمین را منفجر نکنیم، پس باید به هم کمک کنیم و این را بدانیم که برحسب هرچیزی همانیده هستیم، باورهای ما هرچه هست، سیاسی، اجتماعی، شخصی، مذهبی مهم نیست، بیاییم آنها را کنار بگذاریم و به همدیگر کمک کنیم، همانیدگیها را از مرکزمان بزداییم و خانۀ دلمان را از نیک و بد ذهنی پاک کنیم تا تبدیل به احد یعنی یکتا و یگانه شویم.
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٢٨٠۴
خانه را من رُوفتم از نیک و بد
خانهام پُرّ است از عشقِ اَحد
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️خداوندا، هرچه که این لحظه ذهنم نشان میدهد برای من مهم نیست، بلکه بهانهای برای فضاگشایی و دیدن روی توست، باید آگاه باشم که مهمترین کار برای من، عدم کردن مرکز و فضاگشایی، یعنی وحدت مجدد و یکی شدن با تو و اقرار به اَلَست است، اینکه عملاً و هشیارانه درک کنم که از جنس زندگی هستم.
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۳۵۹
ننگرم کس را و گر هم بنگرم
او بهانه باشد و، تو مَنْظَرم
✍️خداوندا، من عاشق صُنع و آفریدگاری تو هستم، این لحظه میخواهم به کمک تو دست به آفریدگاری بزنم، بنابراین هر وضعیتی که ذهنم نشان میدهد بد یا خوب، شُکر میکنم و صبر دارم. من عاشق مصنوع، چیز ساختهشده که ذهنم نشان میدهد، نیستم و به مرکزم نمیآورم چون اگر اینگونه عمل کنم روی تو را میپوشانم و این کافری است.
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۳۶۰
عاشقِ صُنعِ تواَم در شُکر و صبر
عاشقِ مصنوع کَی باشم چو گَبر؟
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️کسی که عاشق صنع و آفریدگاریِ خداوند است، در این لحظه فرِّ یا جلال و شکوه او را دارد، ولی اگر عاشق مصنوع، عاشق آن چیزی که ذهنش نشان میدهد بشود، با این کار روی او را میپوشاند و دیگر خداوند در زندگیاش نیست، درنتیجه کافر میشود.
مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۳۶۱
عاشقِ صُنعِ خدا با فَر بُوَد
عاشقِ مصنوعِ او کافر بُوَد
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️خوابِ نسیان چیست؟
خواب نسیان یا خوابِ فراموشی، در خواب ذهن بودن، از یک همانیدگی به همانیدگی دیگر پریدن و خدا را فراموش کردن است. همۀ مردم در «خواب نسیان» هستند، ولی ما نمیدانستیم که باید با فضاگشایی مرکز را عدم میکردیم و خداوند را به مرکزمان میآوردیم.
مردم از ترس از دست دادنِ وسایل خانۀشان شب نمیخوابند، اما چگونه در ذهن به خواب فرورفتهاند و هشیاریشان که توسط منذهنی دزدیده میشود، هیچ ترسی از آن ندارند و همچنان در خواب ذهن به زندگی ادامه میدهند.
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۱۰۰
خواب چون در میرمد از بیمِ دلق
خوابِ نسیان کَی بُوَد با بیمِ حَلْق؟
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️هرموقع یک چیزی را به مرکزمان میآوریم از طرف خداوند مورد مؤاخذه قرار میگیریم، یعنی اگر یک همانیدگی که ذهنمان نشان میدهد بهجای عدم به مرکزمان بیاید، باید هزینه بپردازیم، گاهی این هزینه بهصورت درد است، آیۀ قرآن شاهد بر این است که نسیان گناه است، یعنی ما حق نداریم خداوند را فراموش کنیم و چیزها را در مرکزمان بگذاریم.
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۱۰۱
لاتُؤاخِذ اِنْ نَسینا شد گواه
که بُوَد نسیان به وجهی هم گناه
قرآن کریم، سورۀ بقره (۲)، آیۀ ۲۸۶
«…رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا… .»
«…اى پروردگار ما، اگر فراموش كردهايم يا خطايى كردهايم، ما را بازخواست مكن… .»
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️استکمال تعظیم:
استکمال تعظیم یعنی مرتب فضاگشایی کنیم و هرچه بیشتر زندگیمان را تحت ادارۀ خِرد زندگی درآوریم. مردم کار کردن روی خود را بهطور کامل انجام نمیدهند. یک مدتی به برنامه گنج حضور گوش میدهند و روی خودشان کار میکنند میگویند همین کافی است، دیگر مسائلمان حل شد، پس منذهنی را نگه میدارند و با آن دوستی میکنند، درحالیکه تا زنده هستیم باید به کار روی خودمان ادامه بدهیم، در غیر این صورت دوباره منذهنی خودش را میبافد و بالا میآید.
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۱۰۲
زآنکه اِستِکمالِ تَعظیم او نکرد
ورنه نِسیان دَرنیاوردی نبَرد
اِستِکمال: به کمال رساندن، کامل کردن، تمام کردن
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️عده زیادی از مردم ناآگاهانه زندگیشان را خراب میکنند، درواقع در خواب ذهن هستند، آنها نمیدانند باید با فضاگشایی مرکزشان را عدم کنند و چیزهایی را که ذهنشان نشان میدهد به مرکزشان نیاورند.
همچنین مردم مرتب ناله و شکایت میکنند، فکر میکنند که خداوند یک انسانی در آسمان است که اگر ناله کنند، نالههای آنها را میشنود و رحمَش بیشتر میشود! نه، هرچه بیشتر آه و ناله کنید، معنیاش این است که بیشتر چیزها را به مرکزتان میآورید، درنتیجه وضعتان خرابتر میشود.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️خداوند لطیف است، ولی از آغاز قوانینِ خودش را اجرا میکند، یعنی اگر چیزی را به مرکزتان بیاورید، ضرر میکنید، پس شما فضا را باز کنید و مانند خداوند نهان شوید، چون خداوند از دیدها پنهان است و با چشم سَر دیده نمیشود، شما بهعنوان امتداد خدا باید این فهم و درک را داشته باشید که در سروصدا و غوغای ذهن و افکار همانیدۀ منهایِ ذهنی مشارکت نکنید. در این جهان صدای حضور را خیلی کم میشنویم، فقط سروصدا و هیاهوی منهای ذهنی شنیده میشود.
مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۸۹۰
چه لطیفیّ و، ز آغاز چنان جبّاری
چه نهانی و عجب اینکه در این غوغایی