برنامۀ شمارۀ ۱۰۰۵ گنج حضور - بخش یکم، قسمت ششم

منتشر شده در 2025/01/31
06:46 |

همچو جغدان دشمنِ بازان شدیم

لاجَرَم واماندهٔ‏ ویران شدیم

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۷۴۷

 

لاجَرَم: به‌ناچار

 

✍️ در این بیت جغد نماد من‌ذهنی است. ما انسان‌ها در من‌ذهنی مانند جغدها که دشمن بازان هستند، دشمن بزرگانی مانند مولانا شدیم، با آن‌ها مخالف هستیم و حرف‌هایشان را قبول نداریم، چون با من‌ذهنی عاشق خرابی و ویرانی هستیم، پس به‌ناچار در ویرانه و جهنم ذهن باقی خواهیم ماند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما مرتب با من‌ذهنی اوقات‌تلخی می‌کنیم، مسئله می‌سازیم و مسئله حل می‌کنیم. با حل یک مسئله، پنج‌تا مسئلهٔ دیگر زاییده می‌شود، چون بجای اینکه با خرد و عقل خداوند مسائل را حل کنیم، با عقل من‌ذهنی کار می‌کنیم، درصورتی‌‌که باید فضا را باز کنیم تا خرد کُل مسایل و مشکلاتمان را حل کند، همچنین باید عقل من‌ذهنی را کنار گذاشته و تبدیل به عقل کل شویم.

آیا این کار آسان است؟ خیر. ابتدا به‌نظر آسان می‌آید، ولی در عمل می‌بینیم که تبدیل به اصل و ‌اَلَستمان نمی‌شویم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

چارهٔ آن دل عطای مُبدِلی‌‌ست

دادِ او را قابلیّت شرط نیست

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۳۷

 

مُبْدِل: بَدَل‌کننده، تغییردهنده

قابِلیَّت: سزاواری، شایستگی

 

✍️چارهٔ دل همانیدهٔ شما بخششی است که با فضاگشایی از جانب تبدیل‌کننده یا خداوند می‌آید. بخشش خداوند به ارزیابی ذهنی شما نسبت به خودتان و به قابلیت و سزاواری‌تان وابسته نیست. قابلیتی که با ذهن همانیده‌تان آن را اندازه می‌گیرید و خود را لایق دریافت برکات الهی نمی‌دانید، به درد نمی‌خورد و معیار سنجش خداوند برای بخشیدن نیست، پس به حرف من‌ذهنی‌تان گوش ندهید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

بلکه شرطِ قابلیّت دادِ اوست

دادْ لُبّ و قابلیّت هست پوست

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۳۸

 

داد: عطا، بخشش

لُبّ: مغز، میوه

 

✍️ یکی از دلایلی که ما به‌سوی خداوند نمی‌رویم، ارزیابی بسیار حقارت‌آمیز از خودمان است. ما می‌گوییم قابلیّت و سزاواریِ من الآن چقدر است؟ بعد با من‌ذهنی اندازه می‌گیریم و می‌گوییم خیلی کم است، بنابراین خودمان را کوچک می‌بینیم. مولانا می‌گوید عطاکنندهٔ اصلی که خداوند است، قابلیّت ما را مثل ذهن خودمان اندازه نمی‌گیرد. اگر فضا را باز کنیم، او نگاه نمی‌کند که چه کسی هستیم و چقدر گناه و اشتباه کرده‌ایم، او می‌بخشد.

 

بنابراین شرط اینکه ما قابل و سزاوار شویم، بخششِ خداوند است که با فضاگشایی به همهٔ انسان‌ها می‌رسد، نه آن کارهایی که ما با ذهن انجام می‌دهیم، برای این‌که لطف و بخشش او مانند مغز و اندازه‌گیری ذهنی ما از قابل بودنمان، مانند پوست است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما قبل از ورود به این جهان چقدر به خداوند خدمت کرده‌ایم که شایسته باشیم ما را به این جهان بیاورد؟ ما کاری نکرده‌ایم، پس قابلیّت یک چیز ذهنی است. هر سزاواری، شایستگی و قابلیّتی که با ذهنمان در خودمان می‌بینیم توهم است، نباید به آن متکی باشیم.

مولانا گفته‌است در هر وضعیتی که هستید و هرجور که ذهنتان نشان می‌دهد فضا را باز کنید و از خداوند پیغام، انرژی و شفا بخواهید.