برنامۀ شمارۀ ۱۰۰۵ گنج حضور - بخش سوم، قسمت سوم

منتشر شده در 2025/01/31
08:05 |

نه تو اَعْطَیْنٰاکَ کَوْثَر خوانده‌ای؟

پس چرا خشکی و تشنه مانده‌ای؟

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۲۳۲

 

✍️تا به حال دردهای ما اعم از خشم، ترس، کینه، رنجش چقدر ما را وادار کرده‌اند که به دیگران لطمه بزنیم، حسادت کنیم و زندگی را روا نداریم؟ درحالی‌که زندگی می‌گوید من کوثر و بی‌نهایت فراوانی‌ام را به شما بخشیده‌ام. فقط کافی ا‌ست فضا را باز کنی تا به تو کمک کنم، پس چرا باز هم حسادت می‌کنی و تنگ‌نظر هستی؟

------------------------------------------------------------------------------------------------

یا رب اَتْمِمْ نُورَنٰا فِی السّاهِرَه

وَانْجِنٰا مِن مُفْضِحاتٍ قاهِرَه

مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۸۹۲

 

«پروردگارا در عرصهٔ محشر نورِ معرفتِ ما را به کمال رسان. و ما را از رسواکنندگان قهّار نجات دِه.»

 

ساهِره: عرصهٔ محشر، روز قیامت

مُفْضِحات: رسواکنندگان

 

✍️ما وارد شب دنیا شده‌ا‌یم، ولی می‌توانیم با فضاگشایی لحظه‌به‌لحظه در این شب از نور ایزدی استفاده کنیم، پس در این لحظه فضاگشایی می‌کنیم و می‌گوییم خداوندا، این لحظه که قیامت ما است بر ما بتاب و ما را به بی‌نهایت خودت زنده کن. یا رب، نورت را در این لحظه تمام کن و ما را از رسواکنندگان قهار یعنی همانیدگی‌هایمان نجات بده و‌ آزاد گردان.

خداوندا، بدترین رسواکننده‌ها دردهایمان هستند. دردهایی مثل رنجش، کینه، خشم و حسادت. این دردها به ما رحم نمی‌کنند. خداوندا، ما را از همهٔ این‌ها رها کن.

 

تن دُنبَلی‌ست بر کتفِ جان برآمده

چون پُر شود، تُهی شود آخِر ز زخمِ نیش

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٌ ۱۲۶۸

 

دُنبل: دُمَل، زخم چرکین روی پوست

 

✍️ من‌ذهنی مانند دُمَلی است که بر کتف ما انسان‌ها روییده‌است؛ هم به‌طور فردی، هم به‌صورت جمعی. دملِ پُر نماد دردهای ما است که باید بالاخره تهی شود. حال باید از خودمان بپرسیم، چقدر باید درد بکشیم تا متوجه شویم که این دمل پر شده‌است؟ هر کاری انجام می‌دهیم و هر حرفی که می‌زنیم درد ایجاد می‌کنیم، حتی رفتار مهرآمیز هم می‌کنیم با من‌ذهنی انجام می‌دهیم و نتیجه‌اش درد است. آیا باید تا آخر عمرمان درد بکشیم یا می‌توانیم در پانزده‌سالگی هم متوجه شویم که دمل ما دیگر پر شده‌است؟ با فضاگشایی، مرکز عدم، ناظر و شاهد بودن به کار من‌ذهنی کم‌کم دمل را از بین می‌بریم.

درواقع ما باید به این شناسایی برسیم که ایجاد درد و خشم و رنجش و ‌توقع از دیگران دیگر کافی است و شناسایی مساویِ آزادی است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ عشق یعنی ارتباط برقرار کردن با یک‌دیگر براساس یک زندگی و دیدن زندگی در یک‌دیگر.

به‌هم پیوستن به‌صورت دو من‌ذهنی که دارای توهماتی همچون قضاوت، مقاومت، پندار کمال و ناموس هستند، عشق نیست؛ درواقع جهنم من‌ذهنی است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

فعلِ توست این غُصّه‌های دم به دم

این بُوَد معنی قَد جَفَّ الْقَلَم

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۸۲

 

مولانا می‌‌گوید ای انسان، هر لحظه قلم زندگی مطابق سزاواری‌ خودت حالت را می‌نویسد. اگر می‌خواهی درد را نگه داری، بیان کنی و زیاد کنی، همیشه دردناک خواهی بود. انتخاب‌کننده خودِ تو هستی.

خداوند می‌‌فرماید ای انسان، امیدوارم شعور من را که در تو هست به‌کار بیندازی و انتخاب درستی کنی. این انتخاب هر لحظه برای تو مُهیّا است که فضا را باز کنی یا منقبض شوی، مقاومت و قضاوت کنی. ما باید لحظه‌به‌لحظه از خودمان بپرسیم من منقبض می‌شوم یا منبسط؟ و درنتیجه قلم زندگی برای من چگونه می‌نویسد؟

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر فضا را باز کنیم و مرکز عدم شود، عقل، حس امنیت، هدایت و قدرت را از خداوند می‌گیریم و متوجه می‌شویم در ما یک چیزی به‌وجود می‌آید که تا حالا نبوده‌است. آن صبر است، دراین‌صورت می‌گوییم من اکنون با صبر یعنی زمان خداوند و «قضا و کُن‌فَکان» کار می‌کنم. قبلاً شتاب، عجله و استرس داشتم که الآن دیگر ندارم.

صبر یعنی آرامش، یعنی می‌دانم که زندگی دارد کار می‌کند، هر‌ چیزی زمانِ خودش را دارد. باید صبر کنم تا دَم او با فضاگشاییِ من، من را درست کند. من فضا را باز می‌کنم و عطایش در فضای گشوده‌شده‌ام جا داده می‌شود.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما با سبب‌سازی عجله داریم که به جایی برسیم. شتاب کردن سبب استرس می‌شود.

انسان‌ها زیر استرس و فشار هستند، چون می‌گویند الآن این‌جا هستم، کِی به آن‌جا می‌رسم؟ مدام دنبال رسیدن به جا و شرایطی دیگر هستند، بنابراین مرتب سبب‌سازی کرده و استرس ایجاد می‌کنند.

صبر، شکر و پرهیز خاصیت‌های زندگی هستند. ما باید فضا را باز کرده و صبر کنیم. همین‌طور شکر و پرهیز داشته باشیم. یکی از جنبه‌های شکر قدرشناسی است. شکر می‌کنیم چون خداوند امکان فضاگشایی و پیوستن به زندگی و‌ خودش را برای ما به‌وجود آورده‌است.