برنامۀ شمارۀ ۱۰۰۴ گنج حضور - بخش اول، قسمت دوم

منتشر شده در 2025/01/30
09:18 |

✍️هر همانیدگی که در مرکزمان باشد درد ایجاد می‌کند. درد ما را از این موضوع آگاه می‌کند که مرکز ما باید عدم باشد، نه جسم. اگر مرکز ما جسم باشد ناامید و سَرخورده می‌شویم، مثلاً می‌خواهیم از پولمان یا همسرمان زندگی و خوشبختی بگیریم نمی‌شود، هر کاری می‌کنیم جور درنمی‌آید. بالاخره می‌فهمیم که چیزها زندگی ندارند، درنتیجه علاقه‌مان به چیزها کمتر می‌شود و فضا در درونمان خودبه‌خود باز می‌شود.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ فضاگشایی همان تسلیم است. تسلیمْ پذیرش اتفاق این لحظه بدون قیدوشرط و رفتن به ذهن است که ما را دوباره از جنس زندگی یا اَلَست کرده، مرکزمان را مجددا عدم می‌کند، خداوند را به زندگی‌مان می‌آورد و دوباره از جنس او می‌شویم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️منظور از آمدن به این جهان این نیست که همانیدگی‌ها را جمع و انباشته کنیم، خود را با دیگران مقایسه کرده، حس ارزش، برتری و شخصیت کنیم و به دیگران بگوییم ما برتر از شما هستیم، یا مثلاً هنگام مردن میلیون‌ها دلار از خودمان به ارث بگذاریم که دیگران بگویند فلانی چقدر قدرتمند و ثروتمند بوده، اصلاً این‌ها نیست، بلکه منظورْ زنده شدن به بی‌نهایت و ابدیت خداوند است. اگر در این فاصلهٔ هفتاد، هشتاد سال عمرمان هشیارانه با کار روی خود به بی‌نهایت و ابدیت خدا‌وند زنده شویم، به منظور آمدنمان عمل کردیم و موفق شدیم، در‌غیر‌این‌صورت آمدن ما حاصلی نداشته و باخته‌ایم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مرغ خویشی، صید خویشی، دام خویش 

صدر خویشی، فرش خویشی، بام خویش

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۸۰۷

 

ای انسان، تو امتداد خدا هستی. نباید بگذاری دیگران جنس تو را تعیین کنند و تو را به ذهن ببرند، در این لحظه فضا را باز کن، مرغ، صید و دام خودت باش، یعنی تمرکزت روی خودت باشد.

صدر، فرش و بام هم خودت هستی، همه‌چیز در خودت هست، تو به هیچ‌چیز و هیچ‌کس نیاز نداری، پس هر لحظه با فضا‌گشایی‌ چراغ خودت را روشن کن و ناظر ذهنت باش تا هشیاری‌ات حفظ شود. این را بدان که خودت به‌تنهایی کافی هستی، برای زنده بودن نباید از ذهن کمک بگیری.

------------------------------------------------------------------------------------------------

ستاره‌ها بنِگر از ورایِ ظلمت و نور

چو ذرّه رقص‌کنان در شعاعِ نورِ جلال

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۳۵۵

 

✍️مولانا به ما می‌گوید‌، وقتی به‌عنوان اَلَست یا زندگی فضا را باز کردی و ناظر ذهنت شدی، از ورای ظلمت و نور یعنی دوبینیِ من‌ذهنی و دیدِ همانیدگی‌ها ستاره‌هایی را می‌بینی که در درونت می‌درخشند، این ستاره‌ها انرژی بیدارکننده هستند. پیغام‌هایی از طرف زندگی برایت می‌آورند، با روشن شدن نورِ زندگی در درونت، مانند ذره، چرخ‌زنان و رقص‌کنان در شعاع نورِ خداوند به بالا برو، پس این انسان است که باید خودش ستاره‌ها را در درونش بنگرد و مانند ذره برقصد و شادی کند، نمی‌تواند مثلاً از همسرش بخواهد که ستاره‌ها را به او‌ نشان دهد، بلکه هر کس خودش دراثر فضا‌گشایی‌ رقصان و شادمان به‌سوی اصل خود در حرکت است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️وقتی شما فضا را باز می‌کنید، بلافاصله ناظر ذهنتان می‌شوید، زمانی که به‌عنوان الست یا زندگی ذهن خودتان را تماشا می‌کنید، آیینه و ترازو هم می‌شوید. با آیینه شدن می‌توانید فکرهایتان را ببینید. ترازو هم یعنی سنجش زندگی، خرد کل در اختیار شما قرار می‌گیرد که در این حالتْ خداوند زندگی شما را اداره می‌کند و شما از من‌ذهنی رها می‌شوید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

تا کنی مر غیر را حَبر و سَنی

خویش را بدخو و خالی می‌کنی

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۹۶

 

✍️اگر ما بخواهیم به خدا زنده شویم باید دائماً تمرکزمان روی خودمان باشد. این یک اصل است، ولی هیچ کاری در جهان سخت‌تر از این نیست که انسان تمرکز و حواسش فقط روی خودش باشد. این کار بسیار مشکل است. ما در من‌ذهنی دائما تحریک می‌شویم و توجه‌مان به سمت بیرون مخصوصاً به سمت انسان‌های دیگر می‌رود.

 اگر تمرکز ما روی دیگران باشد بدخو و خالی، یعنی از جنس من‌ذهنی می‌شویم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ذرّه چیست؟

وقتی ما فضاگشایی می‌کنیم، من‌ذهنی صفر می‌شود و ما از جنس زندگی و خداوند می‌شویم. در این حالت ذرّه هستیم یا به عبارت دیگر اصل ما ذرّه است. ذرّهْ حجم، وزن و وجود جسمی ندارد.

مولانا می‌گوید اگر فضا را باز کردی و نور زندگی به مرکزت تابید، می‌توانی مانند ذرّه‌ای در این نور چرخ بزنی و بالا بروی.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اجرای قانون جبران معنوی و مادی

پیشرفت شما مستلزم تکرار این ابیات است، یعنی شما باید تمام ابیاتی را که در برنامهٔ گنج حضور خوانده می‌شود، آن‌قدر بخوانید و‌ تکرار کنید که تقریباً حفظ شوید و معنا در درون شما باز شود. اگر نخوانید، زحمت نکشید، یعنی قانون جبران معنوی را انجام نداده‌اید، در‌این‌صورت پیشرفت نمی‌کنید. شما نمی‌توانید بدون زحمت و وقت گذاشتن در این مسیر پیشرفت کنید. این‌ را قبول کنید. همچنین شما باید جبران مادی را نیز انجام دهید تا به این راه متعهد شوید. تا هزینه نکنید، چه از نظر مادی، چه از نظر وقت گذاشتن و ‌زحمت کشیدن، به چیزی متعهد نمی‌شوید. شما باید به این برنامه و مولانا تعهد داشته باشید، جبران مادی و‌ معنوی را حتماً انجام بدهید، نگذارید من‌ذهنی‌تان شما را فریب بدهد.