برنامۀ شمارۀ ۱۰۰۳ گنج حضور - بخش اول ، قسمت سوم

منتشر شده در 2025/01/04
09:53 |

✍️خواندن و تکرار ابیات آرام‌آرام دیدِ ما را تغییر می‌دهد. گوش دادن به برنامهٔ گنج حضور بدون تکرار ابیات بی‌فایده است، چون ما در معرض بمباران‌ من‌های ذهنی، اخبار و آلودگی‌های دیگران هستیم و مدام در معرض قرین‌های بد قرار می‌گیریم. خواندن و تکرار ابیات ما را از این آلودگی‌ها پاک می‌کند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️تعهد شما به مرکز عدم لازم است. با تکرار ابیات شما متعهد می‌شوید. نوشتن و تکرار با صدای بلند برای خود، شما را متعهد می‌کند. تکرار و خواندن ابیات برای دیگران باعث تعهد می‌شود. فرض کنید می‌خواهید عادت بدی را ترک کنید، مثلاً می‌خواهید سیگار را ترک کنید. نگویید دو سه روز امتحان می‌کنم اگر موفق شدم به بقیه می‌گویم. به مردم نمی‌گویم چون ممکن است آبرویم برود، این غلط است. از همان اول به همهٔ اطرافیانتان بگویید من سیگار را ترک کردم، این کار شما را متعهد می‌کند، با انجام این کار تعهد برای شما آسان‌تر می‌شود و به عمل درمی‌آید، پس خواندن شعرها و گفتنش به دیگران، نشان دادن به دیگران که من دارم روی خودم کار می‌کنم، البته نه برای پز دادن، بلکه برای تعهد به عمل، شما را متعهد می‌کند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️تعهد به مرکز عدم لازمهٔ پیشرفت در مسیر معنوی است. رعایت قانون جبران مادی ما را متعهد می‌کند. ما با پول همانیده هستیم، باید آن را در راه پیشرفت معنوی‌مان خرج کنیم، روی این کار وقت و توجه بگذاریم، باید مواظب باشیم و این کار برایمان مهم باشد، دراین‌صورت متعهد می‌شویم. اگر پول و وقتمان را خرج نکنیم و زحمت نکشیم، متعهد نمی‌شویم. تعهد در این مسیر بسیار لازم است. اگر متعهد شویم و آن چیزی که ذهن نشان می‌دهد برایمان بی‌اهمیت باشد، فضا در درون خودبه‌خود باز می‌شود. در حالت من‌ذهنی ما دائماً منقبض می‌شویم. نمی‌توانیم دائماً منقبض شویم و بعد با ذهن بخواهیم فضاگشایی کنیم. با ذهن کار کردن و به‌زور فضا را باز کردن، یعنی داریم منقبض می‌شویم، متعهد نیستیم و انبساط نداریم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️مردم به برنامهٔ گنج‌حضور گوش می‌دهند ولی با ذهنشان عمل می‌کنند. اگر با ذهن عمل کنید و ذهن فعال باشد، نمی‌توانید فضا‌گشایی کنید، مرکزتان عدم نمی‌شود و نمی‌توانید تسلیم شوید، معنی‌اش این است که دائماً یک فکر ذهنی به مرکزتان می‌آید، درواقع شما در سبب‌سازی هستید. در سبب‌سازیِ ذهن منقبض می‌شوید و نمی‌توانید منبسط شوید. خیلی‌ها مرتب تماس می‌گیرند و می‌گویند من موفق نمی‌شوم! موفق نمی‌شوید چون درست کار نمی‌کنید، اگر شما شعر مولانا را بخوانید، متوجه نشوید و درست عمل نکنید، موفق نمی‌شوید، بعد می‌گویید مولانا به درد نمی‌خورَد، نه، شما درست عمل نمی‌کنید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️دو مورد مهم برای فضاگشایی عبارت‌ ‌است از: داشتن تعهد و بی‌اهمیت کردن چیزی که ذهن نشان می‌دهد. رعایت این دو نکته بسیار مهم است و به ما کمک می‌کند در این راه درست پیش برویم. برای این‌که فضا در درونتان باز شود به خود بگویید اصلاً هیچ‌چیز مهم نیست. هر چیزی که ذهنم نشان می‌دهد بی‌اهمیت است. یک‌دفعه می‌بینید فضا در درون باز می‌شود. نمی‌شود با حرف زدن کسی را متوجه معنی فضاگشایی کرد. نمی‌توان بهتر از این‌که مولانا گفته، این موضوع را بیان کرد، اگر کسی این مطلب را متوجه نمی‌شود، با دقت و به‌صورت ناظر گوش نمی‌دهد و توجه نمی‌کند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️با من‌ذهنی نمی‌توان فضا را باز کرد. دانش و سواد ذهنی، هر چقدر هم پیشرفته باشد، در باز کردنِ فضا به شما کمک نمی‌کند. شما نمی‌توانید بگویید من دکترا دارم، روان‌شناس هستم، پس می‌توانم فضا را باز کنم. باید آرام باشید، وقتی فضا باز می‌شود می‌بینید که ذهن ساکت می‌شود. شما نگران و آشفته نیستید، از آینده نمی‌ترسید و از این فکر به آن فکر نمی‌روید، در‌نتیجه از زیر سلطه وسوسهٔ ذهن که به‌طور اتوماتیک کار می‌کند رها می‌شوید. وقتی چیزها را جدی نگیریم، با نگرانی از این فکر به آن فکر نپریم و آسوده باشیم، کم‌کم سرعت حرکت ذهن پایین می‌آید و یک جایی می‌ایستد و ما متوجه ایستادن آن می‌شویم. وقتی عمیقاً به این درک برسیم که آن چیزی که ذهن نشان می‌دهد برای بیداری ماست نه برای نگرانی و آشفتگی‌مان، آن‌ وقت می‌دانیم باید هر فکری را که به ذهنمان می‌آید، رها کنیم، نه این‌که از فکری به فکر دیگر بپریم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️برنامهٔ گنج حضور برای تبدیل است. چگونه می‌توانیم تبدیل شویم؟

ما با فضاگشایی یا تسلیم، می‌توانیم مرکزمان را عدم کنیم. دراین‌صورت آرام‌آرام فضای درونمان وسیع‌تر می‌شود، دیگر همانیدگی‌ها برایمان مهم نمی‌شوند و زیرِ نظارت و توجه ما درمی‌آیند؛ ما آن‌ها را شناسایی کرده و خودمان را از آن‌ها آزاد می‌کنیم. به مرکز عدم یعنی حالتی که قبل از آمدن به این جهان بودیم، می‌رسیم و هیچ‌یک از همانیدگی‌ها در مرکز ما نمی‌مانند، در این‌ حالت ما به بی‌نهایت و ابدیت خداوند زنده می‌شویم، این منظور آمدن ما به این جهان است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️خداوند به هر چیزی که می‌توانید در کائنات ببینید، غذا می‌دهد، به ما نیز همین‌طور، ولی اگر در مرکز ما همانیدگی‌ وجود داشته باشد، ما نمی‌توانیم غذایی را که خدا می‌دهد، بگیریم، پس خداوند که رحمت کل است به همهٔ نباتات، جمادات و حیوانات رحمتش را می‌رساند، وقتی این رحمت به انسان می‌رسد چون من‌ذهنی دارد، نمی‌تواند آن را بگیرد، مگر این‌که مرکزش را عدم کند، یعنی فضا را باز کند یا تسلیم شود.