✍️شما به خودتان بگویید هر اتفاقی بیفتد، من چراغ خودم را میافروزم. این شاید یکی از مهمترین چیزهاست که ما از مولانا یاد میگیریم، بهعبارت دیگر شما میگویید من وابسته به اتفاق نیستم، هرچه که ذهنم نشان میدهد، مهم نیست، هر چقدر هم خطرناک و بد باشد، من واکنش نشان نمیدهم، مرکزم را جسم نمیکنم، بلکه چراغ خودم را با فضاگشایی روشن میکنم. اکنون از خودتان بپرسید آیا شما واقعاً این کار را میکنید؟
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️از خودتان بپرسید آیا حواسم روی خودم است یا دیگران؟ این لحظه اگر حواس و تمرکزم روی خودم است، پس من دارم از جنس خودم میشوم، بهعبارت دیگر شما لحظهبهلحظه باید چراغ خودتان را روشن کنید. این مهم است که شما تمرکزتان روی خودتان باشد، اگر یکی ناسزا میگوید، رفتار بدی میکند، حواستان به او نمیرود، شما میگویید حواسم دائماً به خودم است که چراغم را روشن نگه دارم، برای اینکه اگر چراغم روشن باشد، زندگی از طریق من فکر و عمل میکند.
✍️قانون فیزیک مدرن میگوید ناظر جنس منظور را تعیین میکند، یعنی تقریباً اکثر مردم منذهنی دارند. هر منذهنی میخواهد شما را از جنس منذهنی کند، ولی شما میگویید من حواسم به خودم است که چراغ خودم را روشن کنم و روشن نگه دارم تا هیچ منذهنی نتواند روی من اثری داشته باشد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شما این سؤالات را از خودتان بپرسید آیا قرین جنسِ من را تعیین میکند یا خودم؟ این لحظه از جنسِ اصلی خودم میشوم یا دیگران مرا از جنسِ خودشان میکنند؟ در این لحظه هر کسی که پیش شما بیاید، یا در تلویزیون او را تماشا کنید میخواهد شما را از جنس خودش کند. شما سؤال کنید آیا در این لحظه این قرین جنس مرا تعیین میکند؟ این لحظه با فضاگشایی از جنسِ اصلی خودم که اَلَست و زندگی است، میشوم یا دیگران من را میکِشند از جنس خودشان میکنند؟ شما باید به این سؤالات جواب بدهید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اجتهاد گرم چیست؟
در این لحظه از خودتان بپرسید آیا من با منذهنی فکر و عمل میکنم یا اجتهاد گرم دارم؟ اجتهاد گرم بهمعنی جدّ و جهد، کوشش پویا و گرم است، مثل اینکه آدم دارد با یک نفر کُشتی میگیرد، مثلاً یک منذهنی آمده قرین شما شده و میخواهد شما را از جنس خودش کند، شما با تمرکز روی خود و فضاگشایی، جنس اصلی خودتان را از دست نمیدهید، این اجتهاد گرم و پویا است، درست مثل اینکه یک نفر میخواهد با شما کشتی بگیرد و شما را زمین بزند، یعنی شما را از جنس خودش کند، ولی شما بهطور پویا همهاش دارید از جنس خودتان میشوید، یا در جایی دیگر یکی شما را تشویق و تحریک میکند که از جنس غیر از زندگی شوید، شما فضا را باز میکنید از جنس خودتان میشوید. این کار بسیار مشکل است، ولی شما باید مرتب تمرین کنید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شما این را میدانید که اگر در این لحظه برحسب خشم، نگرانی، ترس، رنجش یا هیجانات دیگر که درواقع هدایت منذهنی است، عمل کنید، این به نفع شما نخواهد بود، بلکه به نفع دیو یا منذهنی است، به شما ضرر خواهد زد، بنابراین با اجتهاد گرم باید این لحظه از جنس زندگی شوید و این حالت را حفظ کنید. تمام همّ و غم شما این است که من باید از جنس اَلَست باقی بمانم. حتی اگر میخواهند من منقبض شوم، من اینکار را نمیکنم، مثلاً کسی به شما دشنام میدهد، میخواهد شما را منقبض کند، شما اجتهاد گرم دارید، با فضاگشایی، صبر میکنید و با استفاده از فضای گشودهشده، جنس اَلَستتان را از دست نمیدهید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️شما اکنون میدانید که قرین میخواهد شما را از جنس غیر کند، ولی شما با اجتهاد گرم، جنس خودتان باقی میمانید، همچنین میدانید که قرین بدون اینکه حرف بزند، فقط از پهلوی شما رد شود، میخواهد شما را از خاصیت اَلَستیتان بیرون بیاورد، بهعبارتی قرین میتواند شما را از جنس منذهنی کند، اما شما میگویید من دیگر نمیخواهم منذهنی شوم، بلکه میخواهم با تمرکز روی خود جنس اصلی خودم باقی بمانم.
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۶۳۶
از قَرین بی قول و گفتوگویِ او
خو بدزدد دل نهان از خویِ او
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۴۲۱
میرود از سینهها در سینهها
از رهِ پنهان، صلاح و کینهها
✍️از راهِ پنهان یعنی از راهی که ذهن به آن آگاه نیست، حضور و کینه یعنی انرژی زندهٔ زندگی و انرژی بد و دردهای منذهنی منتقل میشود، بنابراین هر کسی که درد دارد، وقتی از پهلوی شما رد میشود، دردش روی شما اثر میگذارد. اگر درد شما یکدفعه به غلیان بیاید، شما دیگر جنس الستیتان را از دست میدهید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۴۸۵۶
گرگِ درّندهست نفْسِ بَد، یقین
چه بهانه مینهی بر هر قرین؟
✍️ شما میدانید منذهنی شما دارد سعی میکند شما را از جنس خودش کند، چون منذهنی خودتان مانند گرگ درّنده است، به شما رحم نخواهد کرد، حواس شما را پرت خواهد کرد، توجه شما را به یک چیز قدیمیِ گذشته جلب میکند. تمرکز روی آن چیز یعنی از دست دادن اَلَست، اما شما فضاگشایی میکنید و این درک را دارید که چیز ذهنی نباید به مرکزم بیاید، پس حواستان روی خودتان است و میگویید من چراغ خودم را روشن نگه میدارم، درنتیجه تسلیم را تمرین میکنم، همینکه تسلیم میشوید، چراغ حضور شما روشن میشود. چراغ حضور شما وقتی روشن میشود که بهجای یک جسم، خود خداوند بهصورت عدم به مرکز شما بیاید.