برنامۀ شمارۀ ۹۹۸ گنج حضور - بخش اول، قسمت ششم

منتشر شده در 2024/06/18
06:59 | 4 نمایش ها

✍️یکی‌ از دلایل شوریدن ما در من‌ذهنی، ارتفاع گرفتن از گفتار خودمان و دیگران است. ما من‌های ذهنی دوست داریم درمورد ما حرف بزنند یا خودمان درمورد خودمان حرف بزنیم و ارتفاع بگیریم. شما به خودتان یک مقام تعلیم‌دهنده ندهید. تعلیم‌دهنده خداوند است. ما الآن از مولانا هم تعلیم می‌گیریم، بالاخره فضا را باز می‌کنیم و به خداوند وصل می‌شویم. ما منتظر گشوده‌ شدن فضا هستیم، بنابراین به‌جای این‌که حرف بزنیم، بهتر است فضاگشایی کنیم و گوش بدهیم. لازم نیست بگوییم که من بلد هستم، دیگران را باید درست کنم و همین کار سبب می‌شود که من حواسم از روی خودم برداشته شود. شما هیچ منصبِ تعلیم ندارید، هیچ‌کدام از ما نداریم. تعلیم‌دهنده فقط زندگی است، بنابراین هر خیالی که می‌آید «من استاد هستم»، این بُت است، نباید به مرکز ما بیاید.

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۳۱۶

از سخن‌گو‌یی مجو‌یید ارتفاع

منتظر را بِهْ ز گفتن، استماع

مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۳۱۷

منصبِ تعلیم نو‌عِ شهو‌ت است

هر خیالِ شهو‌تی در رَه بُت است

ارتفاع: بالا رفتن، والایی و رفعت جُستن

استماع: شنیدن، گوش دادن

✍️مهم‌ترین کار در این مسیر، تمرکز روی خود و روشن نگه داشتنِ چراغ حضور است. روزی هزار بار هم که شده بگویید تو چراغِ خود برافروز، مرغ خودت باش، چراغِ خودت را روشن نگه دار. من‌های ذهنی دارند پُف می‌کنند. هر کسی می‌‌آید می‌خواهد این چراغ را فوت کند تا خاموش شود، شما بگویید:

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۵۶۳

چراغ است این دلِ بیدار به زیرِ دامنش می‌دار

از این باد و هوا بگذر، هوایش شور و شر دارد

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر تمرکزمان از روی خودمان برداشته شود، بر‌حسب من‌ذهنی فکر و عمل کنیم، اگر بر‌حسب دردهای ذهنی مثل خشم بلند شویم، خشمگین شویم، انتقاد و غیبت کنیم، معنی‌اش این است که چراغ را خاموش کرده‌ایم. اصلاً ما هیچ کار دیگری نداریم، فقط باید مرغ خودمان باشیم، چراغمان را روشن نگه داریم، همین، تمام شد. اگر غیر از این باشد، از برکات و لطف خداوند محروم می‌شویم. 

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️اگر چراغتان را خاموش کنید، مردم می‌توانند هر اثری روی شما بگذارند که الآن هم می‌گذارند. شما می‌گویید مردم سبب می‌شوند که من خشمگین شوم، بترسم، نگران شوم، تقصیر خودت است، برای این‌که مرغ خودت نمی‌شوی، تمرکزت روی خودت نیست، چراغِ خودت را روشن نگه نمی‌داری، «اجتهادِ گَرم»، اجتهادِ پویا نمی‌کنی. اجتهادِ پویا یعنی شخصی به‌عنوان غیر، به‌عنوان من‌ذهنی و ناظر می‌خواهد جنس شما را تعیین کرده و از جنس خودش کند، اما شما چراغتان را روشن نگه می‌دارید، مرغ خودتان می‌شوید، فضا را باز می‌کنید؛ این اجتهادِ پویا سبب می‌شود که به‌سوی من‌های ذهنی نروید و چراغ شما روشن بماند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️وقتی اتفاقی می‌افتد ما می‌گوییم هر اتفاقی می‌خواهد بیفتد، برایم مهم نیست، باید چراغِ حضورم روشن باشد، همین. وقتی چراغ روشن است، زندگی پشت ما است، بی‌نهایت عقل اوست. وقتی چراغ خاموش است، ما مثل خسی با باد همه‌جا می‌رویم، هر کسی می‌تواند ما را به واکنش وادارد، یکی ما را خشمگین کند، آن یکی نگران کند، یکی سبب شود به غیبت بیفتیم، دیگری دردی را در ما به‌وجود بیاورد، بنابراین ما مثل خسی در دست باد همه‌جا می‌رویم.