مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۷۱۴
تیغِ چوبین را مَبَر در کارزار
بنگر اوّل، تا نگردد کارْ زار
کارزار: جنگ و نبرد
زار: خراب و نابسامان
✍️مولانا میگوید ای انسان، برای درست کردن کارهایت در بیرون و زنده شدن به زندگی، با منذهنی و سببسازی کار نکن. فضا را باز کن شمشیر حضور را بیاور. همین الآن بنگر تا کارِ تو خراب نشود، در ده دوازدهسالگی این کار را شروع کن، نه در شصتسالگی که همه کارهایت خراب شده. اگر روابط خانوادگیات خراب شود، بدنت خراب شود، این فکر منذهنی تو را به حالَتِ بد میبرد. بعداً نمیتوانی آنچه را که خراب کردی درست کنی. یک عدهای میگویند اجازه دهید با منذهنی در بیزینس یک پولی دربیاوریم، ازدواج کنیم، خانواده تشکیل بدهیم، بعداً میآییم به حضور میرسیم دیر که نمیشود، اما خیلی دیر میشود.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۰۷۴
کیمیاسازانِ گَردون را ببین
بشنو از میناگَران هر دَم طنین
میناگر: آنکه فلزات مختلف را با لعابهای رنگین میآراید.
کیمیاساز: کیمیاگر
✍️بزرگانی مثلِ مولانا، حافظ، عطار کیمیاگر هستند. ای انسانی که در ذهنت هستی، بیا فضا را باز کن، ابیات را بخوان تا لغزشت کم شود و درست ببینی. مولانا این ابیات را گفته. طنین اینها را بشنو، خودت را درمعرض این ابیات قرار بده، زنده و تبدیل شو، پس از یک مدتی متوجه میشوی ناامیدیات از بین رفته، از جنس زندگی شده و دائما داری تبدیل میشوی.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️یک عدهای فکر میکنند بدون منذهنی نمیتوانند زنده باشند. اتفاقاً منذهنی نباشد، ما مستقلاً روی ذات خودمان قائم میشویم که درنتیجه عمقمان بینهایت میشود، روی اصلمان بنا و زنده میشویم و جانِ ما آرام میگیرد، یعنی آن جانی که با فضاگشایی خودش را به ما نشان میدهد، خودش از خودش مطمئن و آرام است. راضی و مرضی و خشنود و مرغ خودش است، درنتیجه انسان بهصورت الست از فکر و ذهن جدا میشود. ما چون همانیده شدهایم فکر میکنیم نمیتوانیم بدون همانیدگیها زنده باشیم. باید بدانیم انسانِ متکی به منذهنی، یعنی انسانِ مرده.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۴۲۸
کانِ قندم، نیْسِتانِ شِکَّرم
هم ز من میرویَد و، من میخورم
✍️اگر شما این دانشِ زندگی، فضای بازشده و چراغ خودتان را روشن نگه دارید، دراینصورت کان قند، معدن شادی بیسبب، یعنی همهٔ شیرینیها، زیباییها و عشقِ زندگی میشوید. شما تنها هستید و تنها چراغ خودتان را روشن نگه میدارید، مرغ خودتان میشوید مرغ دیگری نمیشوید. و این از درون شما میرویَد، از اعماق وجودتان شادیِ بیسبب، خلاقیت، پذیرش و شُکر میآید و شما هم خودتان میخورید و هم به دیگران میدهید. تمام انسانها باید اینطوری رفتار کنند.
------------------------------------------------------------------------------------------------
✍️اگر ما بتوانیم چراغِ درونمان را روشن نگه داریم، خواهیم دید یکی نیستیم، هزاریم. میتوانیم هزارتا چراغ را روشن کنیم بهشرطی که بتوانیم چراغِ خودمان را روشن نگه داریم، ولی اگر در اُفت و خیز باشیم، هر کسی بتواند چراغ ما را خاموش کند، ممکن است به جایی نرسیم.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۲
در میانِ صالحان، یک اَصلَحیست
بر سرِ توقیعش از سلطان صَحیست
✍️بین انسانها ناگهان یک انسان پیدا میشود، نپرسید چطوری؟ ما نمیدانیم. یکی پیدا میشود مانند مولانا که خداوند از طریق او پیغامش را بهطور کامل و صحیح به گوش ما میرساند و نظیرِ او در انسانها و هشیاریهای دیگر وجود ندارد، بنابراین نباید به ابیاتش شک کرده و بحث و جدل کنید. فقط خوب گوش کنید، درک کنید، یاد بگیرید و عمل کنید.
------------------------------------------------------------------------------------------------
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۴
در مِریاَش آنکه حُلوْ و حامِض است
حجّتِ ایشان برِ حق داحِض است
✍️اگر شما با بزرگی که از طرف خداوند پیغام میآورد ستیزه یا بحث و جدل کنید، بگویید او اشتباه میگوید و از او ایراد بگیرید، کاملاً در اشتباه هستید. فقط باید گوش بدهید و در خودتان اجرا کنید. تمام حجت، دلیل آوردن، سببسازی، دلیلتراشی و بحث و جدلِ شما پیش خداوند باطل است، یعنی فقط دارید وقت تلف میکنید.
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۵
که چو ما او را به خود افراشتیم
عذر و حجّت از میان برداشتیم
✍️در این بیت خداوند میگوید، ما در این شخص یعنی در مولانا به بینهایت و ابدیتِ خودمان زنده شدیم، بنابراین عذر آوردن و حجتتراشیتان بهعنوان منذهنی دیگر بهدرد نمیخورد. عذر و حجتِ شما را از میان برداشتیم، شما بهتر است بیایید مثنوی و دیوان شمس را بخوانید و زندگیتان را درست کنید.