برنامۀ شمارۀ ۹۹۶ گنج حضور - بخش چهارم، قسمت چهارم

منتشر شده در 2024/04/02
08:55 | 3 نمایش ها

✍️ما با خواندن این ابیات کم‌کم دیدمان را عوض می‌کنیم، می‌بینیم این دید که برحسب باورهای همانیده است، همه خرافات می‌باشد و دیگر به درد ما نمی‌خورد؛ از خرافات بیرون می‌آییم و از خواب ذهن بیدار می‌شویم. می‌فهمیم که مکان‌ها و زمان‌ها مقدس نیستند، هیچ‌کس مقدس نیست مگر این‌که به خداوند زنده شده باشد. تنها چیز مقدس خداوند است ولی انسان می‌تواند به او زنده شود و در این  محدودیتی وجود ندارد، این‌طور نیست که بعضی از انسان‌ها زنده شوند و بعضی از آنها نشوند، اگر شاهِ شِکَرخانه را به مرکزتان بیاورید و فضا را باز کنید، رستاخیز شما نیز اتفاق می‌افتد و به زندگی زنده می‌شوید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۰۷۸

گفتِ او سحر است و ویرانیّ تو

گفتِ من سحر است و دفعِ سِحرِ او

✍️این بیت خیلی مهم است. اگر شما بگذارید زندگی با فضا‌گشایی از درونتان حرف بزند، سِحر من‌ذهنی را باطل می‌کند، اما اگر من‌ذهنی حرف بزند که دائماً حرف می‌زند، این سِحر است و شما را ویران می‌کند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ما نباید بیش از حد بچه‌هایمان را با چیزها همانیده کرده و به مسابقه وادار کنیم، بگوییم تو برو از بقیه جلو‌تر بزن! اول باید اسم و فامیل تو‌‌ را بگویند که تو شاگرد اول هستی، باید از همه زرنگ‌تر باشی. بچۀ من باید از ‌همه زرنگ‌تر باشد، چون بچۀ من است! خیر، این روش‌ها کار نمی‌کند. این مقایسه‌ها به فرزندتان آسیب می‌زند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

✍️ چشمِ حسی ما درست نمی‌بیند، ولی چشم عدم ما درست می‌بیند. در مورد خودتان‌ می‌بینید روز‌به‌روز فضا گشوده‌تر می‌شود. هشیاری جسمی تبدیل به هشیاری نظر می‌شود. شما ساده‌تر و خلاق‌تر می‌شوید، شادی بی‌سبب را که از درون شما بالا می‌آید حس می‌کنید. فکر‌های قدیمی را دیگر به‌کار نمی‌بَرید. دیگر باورهای قدیمیِ پوسیده برای شما ارزش ندارد. فکر جدید تولید می‌کنید و هر لحظه فضا‌گشا هستید. ناگهان متوجه می‌شوید که اوّل از جنس خدا و «اَلَست» بودید. من‌ذهنی تا‌کنون شما ‌را گول زده و به سِحر و تجسم‌های باطل تبدیل کرده و برحسب جسم سؤال‌هایی مانند من چه هستم؟ و باید چکار کنم؟ مطرح کرده‌است. اکنون دیگر درست می‌بینید.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۴۹

بین که چه خواهی کردَنا، بین که چه خواهی کردَنا

گردن دراز کرده‌ای، پنبه بخواهی خوردَنا

✍️هنگامی که چشم عدم ما باز شود می‌گوییم این چه کاری بود انجام دادم، چرا این کار را کردم؟ مثل شتر گردنم را دراز کردم، می‌خواهم پنبه را که همانیدگی‌های من است بخورم، من الآن دارم خودم را اذیت می‌کنم که تأیید و توجه بگیرم، مردم برایم دست بزنند و دیده شوم. دیده شدن پنبه است. آیا می‌بینم گردنم را مثل شتر دراز کرده‌ام و دنبال پنبه می‌گردم؟ بله، چون اینک با چشم خداوند و عدم می‌بینم.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۲۵۸۳

چشمِ آخِربین تواند دید راست

چشمِ آخُربین غرور است و خطاست‌‌

✍️ما دوتا چشم داریم؛ یکی چشم آخِر‌بین که با فضای گشوده و مرکز عدم به‌دست می‌آید، دراین‌صورت متوجه می‌شویم داریم به‌سوی خداوند می‌رویم. در‌نهایت هم این خواهد بود که به بی‌نهایت او زنده شویم. این چشم آخِربین است. چشم دیگر، آخُربین است. زمانی که فضای درون ما بسته است و برحسب همانیدگی‌ها می‌بینیم، چنین چشمی آخُر‌بین است، ذهن همانیده فقط آخُر این جهان را می‌بیند.

------------------------------------------------------------------------------------------------

مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۱۳۱

اندیشه‌ات جایی رَوَد وآنگه تو را آنجا کَشَد

زاندیشه بگذر چون قضا، پیشانه شو، پیشانه شو

✍️ما خلّاقْ فکر هستیم. هیچ فکری نباید ما را اسیر کند. ما به‌عنوان فضای گشوده‌شده اندیشه می‌کنیم، این اندیشه‌ها نباید بُت شوند. اگر کسی باورپرست باشد، اندیشه می‌سازد و آن را بُت می‌کند و می‌پرستد. باورپرست حتماً خرافاتی است، چون همین‌که با یک فکری همانیده شود، آن فکر تبدیل به خرافات می‌شود، اما همین‌که فضا را باز کند باعث خلاقیّت می‌شود، درواقع ما از جنس آفریننده و از جنس قضا هستیم. پیشانه، آن هشیاری اولیه است که قبل از آن هیچ‌چیز نبوده، هشیاری «اَلَست» بوده که از جنس این لحظه است. اگر شما از سِحر من‌ذهنی بیرون بیایید، خیلی چیزها را می‌بینید که الآن نمی‌بینید.