ناامیدی - بخش دوم
تو برنامۀ ،۱۰۲۷ آقای شهبازی سؤال بسیار مهمی را مطرح کردند که هرکدوم از ما لازمه با فضای باز از خودمون بپرسیم.
می دانیم که زندگی بی نهایت رحمتش را بر ما ارزانی داشته است. بنا بر این اصل، به این پی می بریم که خود ما هستیم که بلاخره از یک طریقی در حال لطمه وارد کردن به خودمان هستیم.
حال از خودمون بپرسیم: من دارم چه اشتباهی را مرتکب می شوم که نمی گذارم این فضا باز شود؟
چه الگوهایی در من فعاله که باعث میشه به خودم و دیگران لطمه بزنم؟
باید بگویم برای من یکی از فلج کننده ترین ابزارهای من ذهنی، ناامیدی است و با همین ابزار بارها گمراه شده م. یا سرعت پیشرفتم کم شد، یا دلسرد شدم و برای مدتی از این راه بازماندم. ْ
یادآوری کنیم که مولانا از آیه مهم ۵۳ سورۀ زمر بارها با تاکید میگویند: لا تَقنَطُوا: یعنی مأیوس نشوید.
این آیه میگوید:
«ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کردهاید، از رحمت خدا مأیوس نشوید. زیرا خدا همۀ گناهان را میآمرزد. اوست آمرزندۀ مهربان.»
ای بندگان من که بر زیان خویش اسراف کرده اید، این آیه از آغاز، توجهمان را به درون معطوف میکند. میگوید کسی که به تو لطمه زده خودت بوده ای، نه زندگی. پس در درجۀ اول باید مسئولیت هشیاری خود را ٪۱۰۰ بهعهده بگیریم و بدون اتلاف وقت بگوییم خدایا، انا ظلمنا نفسنا
یعنی ما به خودمان ستم کردهایم.
از رحمت خدا مأیوس نشوید
حال، وقتی با کار روی خود، زندگی با عنایتش به ما حالی می کند که خودمان زیان زننده به خود بوده ایم و حتی در این کار اسراف و زیاده روی کرده ایم، ممکن است در پس همین شناسایی، ذیو با فن ملامت و حس گناه و خبط، شدیدا ما را ناامید کند.
همین جاست که این آیه بلافاصله می گوید: ببین! از رحمت خدا ناامید نشو. همینجاست که مولانا از زبان انبیا می گوید ناامیدی بد است، همین جاست که می گوید ناامیدی را خدا گردن زده ست، می گوید از چنین محسن نشاید ناامید. دستت را از این ریسمان جدا نکن. از براق پیاده نشو و راه را ادامه بده. چرا؟
زیرا خدا همۀ گناهان را میآمرزد. اوست آمرزندۀ مهربان.
بخشنده و مهربان. این جاست که مولانا می گوید فضل و رحمتهای خدا بیحد و بی نهایت است.
کافی ست پس از سالها کار روی خود، با دیدن واکنشی شدید از خودت، آواز یاس از درون سر دهی و بگویی، این همه مدت کار کردی چه شد؟ این سوال یعنی فعال شدن خط کش ذهن سبب ساز، که می خواهد با منظور ناامید کردن ما میزان و اندازه تعیین کند. که چه میزان یا چه مدت کار روی خود لازم است تا به حضور زنده شوی. اگر از آن میزان خارج شدی یا آن مهلت تعیین شده تمام شد، پس تو پیشرفتی نکرده ای یا نخواهی کرد. دیگر ادامه نده، فایده ندارد. یا میگه خیلی طول کشیده و بعد این همه مدت کار باید زنده می شدی و از اینکه طول کشیده ناامیدت کنه.
مولانا همینجا میگوید به هوش باش و دمبهدم لاتقنطوا را ورد خود کن.
(مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۹۱۵)
ور کشد آن دیر، هان زنهار تو
وِردِ خود کن دَم به دَم لٰاتَقْنَطُوا