نکات پیغام‌های تلفنی برنامه ۱-۱۰۱۲بخش سوم

منتشر شده در 2025/07/04
07:04 |

✍️نکته:

ما به خرَد و‌ هوشِ زنده و تازه از تنور درآمدهٔ این لحظه نیاز داریم، نه به فکر پشتِ فکر و سبب‌سازیِ منجمد‌کننده. فقط جریان زنده‌کنندهٔ زندگی است که از طریق فضای گشوده‌شده در ما جریان پیدا کرده و ما را زنده می‌کند. زندگی هر لحظه این جریان را به سمتِ ما پُمپ می‌کند و ما باید با جدّی نگرفتن وضعیت‌ها و‌ منقبض نشدن، این جریان‌ را دریافت کنیم و زنده‌تر شویم.

✍️نکته:

نفَس کشیدن دست ما نیست. هیچ‌کس نمی‌تواند عمداً جلوی نفَس کشیدن خود را بگیرد یعنی دستش را جلوی دهانش بگذارد و خود را خفه کند. یک‌جایی دستش رها می‌شود، چون خودِ زندگی است که این نفَس را اداره می‌کند. به همین دلیل مراقبهٔ تنفس بسیار مهم است. اگر شخصی با تنفس مراقبه کرده و روی تنفسش تمرکز کند، احتمال این‌که حضور را درک و شناسایی کند، بسیار زیاد است.

✍️نکته:

ذهنِ ما مانند کارخانهٔ یخ‌سازی است. هرچه بیشتر فکر می‌کنیم، منجمدتر می‌شویم. عمل کردن براساس الگوهای فکریِ هزاران سال پیش، از علائم انجماد ما است. فکرهای منجمدشده عایقی بین ما و زندگی هستند. اما با تکرار ابیات، کوهِ یخی منجمد ما به حرکت درمی‌آید. ما باید از توهم این فکر بیرون بیاییم که بالاخره خداوند خودش ما را جذب خواهد کرد! ما باید بدون توقّف روی خود کار کنیم.

چون راه رفتنی‌ست، توقّف هلاکت‌ است

چُونَت قُنُق کند که بیا، خرگَه اندر آ

مولوی، دیوان شمس، غزل ۲۰۱

✍️تجربه شخصی

در سفر پرنده‌ای را دیدم که از قفسش فرار کرد اما خیلی زود از مناظر ناشناخته دچار وحشت شد و مرتب دنبال پناهگاهی می‌گشت. کافی بود پرنده فضای باز را درک کند و به آرامش برسد. پناه پرنده همان فضا بود. ما هم مانند آن پرنده پناه و جای امن خود را نمی‌شناسیم. اگر از قفس ذهن خارج شده و وارد فضای عدم شویم، ممکن است به علت ناشناخته بودن آن فضا، دوباره بخواهیم به‌سمت من‌ِ ذهنی‌ برگردیم، اما ذات ما مربوط به همان‌ فضای عدم است. من از طریق پیغام‌های تلفنی و با شنیدن این جمله که: «یک بار هم خشمگین شدن در سال زیاد است»، با برنامهٔ گنج حضور آشنا شدم. برایم جالب بود، می‌خواستم بدانم این چه برنامه‌ای است که به ما یاد می‌دهد خشممان را کم کنیم.

✍️نکته:

خشم یکی از خاصیت‌ها و علامت‌های من‌ِ ذهنی است. خشم اصلاً نباید باشد چون چهار بعد ما را خراب می‌کند. آدمی باید کارهایش را با آرامش حل کند و بداند که خشمگین شدن نه‌تنها مسئله‌اش را حل نمی‌کند بلکه بدتر هم می‌کند. هرگاه خشمگین می‌شویم باید بدانیم که من‌ِ ذهنی کار می‌کند. من‌ِ ذهنی خرّوب است، یعنی دارد خراب می‌کند. پس در حال خشم شما دارید خراب می‌کنید، درست نمی‌کنید.

✍️نکته:

قبل از رفتن به سفر به خود قول دهید و قانون بگذارید که در این سفر هر بلایی سرم بیاید، به هیچ عنوان با همسر و بچه‌هایم دعوا نمی‌کنم و هرطور شده صلح و آرامش را حفظ می‌کنم.

✍️تجربه شخصی

من به‌خاطر طبقۀ اجتماعی، قومیت، وضعیت جسمی‌ و ظاهری‌ام و هزار عیب دیگر که خَرّوب دَم‌به‌دَم با شلاقِ آن‌ها مرا می‌آزرد، همواره در خود احساس حقارت می‌کردم. با خواندن این ابیات متوجه اشکال خود شدم:

 

 

منگر اندر نقشِ زشت و خوبِ خویش

بنگر اندر عشق و، در مطلوبِ خویش

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۴۳۷

 

منگر آن که تو حقیری یا ضعیف

بنگر اندر همّتِ خود ای شریف

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۴۳۸

 

تو به هر حالی که باشی می‌طلب

آب می‌جو دایماً ای خشک‌لب

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۴۳۹