✍️نکته:
پس از زنده شدن به زندگی، کرامت و عظمت فضای گشودهشده میتواند تمام چیزهایی را که ذهن دشوار نشان میدهد، از بین ببرد.
✍️نکته:
اگر ضعیف باشیم نیروهای بیرون ما را میدرند. کیفیت هشیاری و قدم به سمت اصل وجودی هرکس به دست خودش است نه مربوط به دیگران.
✍️نکته:
تله های دیو منِ ذهنی را شناسایی کنیم. همه را از جنس زندگی ببینیم. حتی آنکه بدترین ضربه را به ما میزند او بهترین معلم ما است. اگر میخواهیم پیروز شویم، باید بکاریم، دِرو کنیم و یاد بگیریم. چیزهایی که به آنها چسبیدهایم را به دیگران ببخشیم.
✍️نکته:
ما هیچوقت اسلحهٔ پُر و آمادهٔ شلیک را در خانه نگه نمیداریم. پس چرا اجازه میدهیم در خانه دلمان اسلحهٔ منِ ذهنی شلیک شود، ما را زخمی کند و به قعر جهنم ببرد؟
✍️نکته:
ما هیچوقت کسی را که خود را دوست ندارد و به دیگران آزار میرساند، مورد تأیید و پذیرش قرار نمیدهیم، پس چرا دیو منِ ذهنی را نگه میداریم و دائماً اعمالش را اساس قرار میدهیم؟
✍️نکته:
هر قدر هم که روی خود کار کرده باشیم و با برنامه همراه باشیم، معیار پیشرفتمان هنگام روبهرو شدن با هر جنبه از منذهنیمان مشخص میشود. خداوند اتفاقی را سر راه ما قرار میدهد و میگوید حالا که ادعا داری، میخواهم ببینم از فضای ذهن عمل میکنی یا از فضای حضور؟
✍️نکته:
لذّتِ بیکرانهایست، عشق شدهست نامِ او
قاعده خود شکایت است، ورنه جفا چرا بُوَد؟
مولوی، دیوان شمس، غزل ۵۶۰
در حضور که باشیم، تماماً در لذت بینهایت زندگی و در حالت رضایت هستیم.
✍️نکته:
اما ذهن همواره بهدنبال آینده است تا با این فریب به ما بگوید که در آینده همهچیز درست میشود. هدف ذهن این است که این لحظه را که زندگی حقیقی است از ما بگیرد و رویش را بپوشاند.
✍️نکته:
ما باید فقط و فقط تمرکزمان را روی خود نگه داریم، چون اولین کسی که سدِّ راهمان میشود، قطعاً ذهن بدون ناظر خودمان است.
✍️نکته:
با تکرار ابیات سرعت منِ ذهنی کمتر میشود. همچنین تکرار باعث صنع، خلاقیت، شور و طرب میشود.
✍️نکته:
همانیدگیها باعث میشود که منِ ذهنی در مرکز ما مستقر بماند. من ذهنی یار بد است ولی میتواند بهانهای باشد که اطراف آن فضاگشایی کنیم و صبر داشته باشیم.