✍️تجربه شخصی
قبلاً وقتی برای رفع تشنگی و خوردن آب درِ یخچال را باز میکردم، چشمم به خوراکیهای دیگر میافتاد و هوس میکردم اول کمی از آنها بخورم. ولی الآن به خودم میگویم تو برای نوشیدن آب آمدهای، پس خوردن بقیهٔ چیزها ضرورت ندارد. وقتی خوردن را به تأخیر میاندازم، بعد از چند دقیقه میل و شهوت کاذب از سَرم میپرد. همچنین وقتی برای انجام کار بانکی بیرون میروم، اگر در مسیر چیز زیبایی ببینم، میل درونیام میگوید کار بانکی را رها کن و این را بخر. اما فوراً به یاد میآورم که این شهوت کاذب است، چون من برای این کار نیامدهام و باید بهدنبال کار اصلیام بروم. بعد از آن میل خرید کردن فروکش میکند. اگر بیضرورت میخریدم، جریمه میشدم. شهوت کاذب و بیضرورت خوردن، هم در هیجانات منفی مثل خشم و ترس و هم در امورات بهظاهر مثبت مثل حبر و سنی کردن دیگران وجود دارد. ما برای تبدیل شدن به زندگی به این جهان آمدهایم، بنابراین غیر از این کار، تمام چیزهای دیگر مثل پول و مقام که در مسیر ما را بهسوی خود میکِشند، شهوت کاذب هستند. اگر هم این امور در مواردی ضروری بهنظر رسیدند، باید با صبر و تأنی، فقط و فقط بهاندازهٔ ضرورت از آنها استفاده کنیم و سپس دنبال کار اصلی تبدیل باشیم.
✍️نکته:
مأموریت اصلی ما در دنیا، زنده شدن به بینهایت و ابدیت خداوند است، ولی ما بهجای این کار اصلی، بهدنبال هزار کار فرعیِ منِ ذهنی میرویم. تمام بینشها، اعمال، افکار و نیازهای روانشناختی ما در منِ ذهنی، شهوتِ کاذب هستند. با کمی تأمل، صبر و تمرکز روی کار اصلی، فوراً آتش این شهوت میخوابد.
نکته:
وقتی در ما «دردی» بالا میآید، زندگی دارد «آنچه که ما نیستیم» را نشان میدهد. اگر صبر کنیم و درد هشیارانه بکشیم، از این زندهٔ ما «مرده» را بیرون میکند.
نکته:
ما در ذهنمان با سببسازی، همهچیز را بهخوبی مرتب میکنیم و میچینیم. اگر این ترتیب بههم بخورد و پارک ذهنیمان تخریب شود، بهشدت واکنش نشان میدهیم. آیا میدانیم که بیمرادی و کوچک شدن منِ ذهنی به نفع ما است؟ خداوند به ما میگوید نظم زندگی در دست من است، بنابراین از بینظمی ذهن نترس و نگران نباش.
✍️نکته:
برای رفتن بهسوی کمال، ما باید نقصهای خود را بشناسیم، با این حال نباید در تلهٔ منِ ذهنی که همیشه پیشرفتهای ما را نادیده میگیرد و حس ناکافی بودن را به ما القا میکند، گرفتار شویم.