✍️تجربه شخصی:
شنیدن پیغامهای تلفنی بهصورت زنده، ارتعاش را بالا میبرد. صحبت مردم از زوایای مختلف دربارهٔ ابیات و کاری که روی خود میکنند، بیان عشق است. محال است که ارتعاش این عشق انسان را تحت تأثیر قرار ندهد.
✍️نکته:
زمانیهایی که ذهن کاملاً بر ما غالب میشود و از این آموزهها جدا میشویم، اولین چیزی که ذهن به ما نشان میدهد، ناامیدی است. تنها راه جلوگیری از ناامیدی، تکرار ابیات است؛ حتی اگر فکر میکنیم این کار هیچ تأثیری ندارد.
✍️نکته:
پس کمند انداخت اُستادِ کمند
تا شدند آن سویِ دیوارِ بلند
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۸۴۴
دیواری وجود دارد، ما این سو هستیم و نمیدانیم آن سویِ دیوار چیست. شخصی مانند مولانا طنابی برای ما میاندازد، ما باید زحمت بکشیم و از آن بالا رویم.
✍️نکته:
از اَلَمْ نَشْرَح دو چشمش سُرمه یافت
دید آنچه جبرئیل آن برنتافت
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۸۶۳
با فضاگشایی خداوند جایگاهمان را به ما نشان میدهد و ما میفهمیم که خودِ او هستیم.
✍️نکته:
مولانا معتقد است که بشر یک گرهٔ اصلی دارد و آن منِ ذهنی و هشیاری جسمی او است. منبع اصلی این گره، همانیدن و ایجاد ترس است. این گره تنها با هشیاری عدم و فضای گشودهشده، باز میشود. حماقت بزرگ انسان این است که بهخاطر برنده شدن در بیرون، در درونِ خویش میبازد، سطح خود را تا منِ ذهنی پایین کشیده و بهطور کلی خود حقیقیاش را فراموش میکند. اتّفاقاً ما باید دايماً این را به خود متذکر بشویم که هر کسی که حُسن و هنرِ خود را در معرض نمایش قرار میدهد، صدها قضای بد به سوی او روانه خواهند شد. با آگاهی به این مطلب، دیگر نمیخواهیم برتر دربیاییم.
:نکته✍️
یکی از لغزشهای ما این است که فراموش میکنیم مهمترین کار، کار روی خود است. بنابراین زمانِ باارزشمان را که هزاران قرن باید بگذرد تا چنین فرصتی برای زنده شدن به یگانه آفریدگار عشق و آگاهی پدید آید، در اینترنت و شبکههای اجتماعی هدر میدهیم. یکی دیگر از لغزشهای ما این است که تمرکزمان را بر روی دیگران میاندازیم، یادمان میرود که «فقط خودم هستم و خودم»، و دیگران را حبر و سنی میکنیم. آخر چرا برای خود مسئله میسازیم؟ چون منِ ذهنی مسئلهساز داریم که از درد خوشش میآید.