✍️تجربه شخصی
گذشتهٔ پر دردی داشتم. هم در کودکی و نوجوانی مشکلات زیادی داشتم و هم بعد از اینکه ازدواج کردم. وقتی با برنامهٔ گنج حضور آشنا شدم، منِ ذهنیام در برابر دیدن برنامه مقاومت میکرد. اما با گذشت زمان و گوش دادن به برنامه، دیگر مقاومت ندارم و بهتر گوش میدهم چون برنامهٔ گنج حضور به من آرامش میدهد، زندگی مرا متحول کرده و الآن حالم بسیار خوب است.
✍️تجربه شخصی
من و همسرم در زندگی مشترکمان درد زیادی داشتیم. سه بار تا پای طلاق رفتیم و زندگیمان رو به نابودی بود، اما در این مدتی که با برنامهٔ گنج حضور آشنا شدهایم، کوچکترین بحثی بین ما ایجاد نشده است. همهٔ سالهای ازدواجمان یک طرف، این مدت که با برنامه هستیم نیز یک طرف، اصلا با هم قابل مقایسه نیستند. تازه طعم واقعی زندگی را چشیدهایم. بعد از آشنایی با برنامهٔ گنج حضور، یک روز در جمعی که بودم، یکی از آشنایان حرفی زد و بین آن جمع بحث بالا گرفت. در آن لحظه کاملاً اَنْصِتوا کردم و خود را دخالت ندادم. چون از ابیات مولانا اَنْصِتوا و مُفتی ضرورت را یاد گرفته بودم، در آن لحظه حس بسیار خوبی را تجربه کردم و از کسی رنجشی به دل نگرفتم.
✍️نکته:
هیچکدام از ما ذاتاً قربانی اتفاقات نیستیم. اتفاقات برای بیدار شدن ما از خواب ذهن میافتند. اتفاقات برای خوشبخت کردن و یا بدبخت کردن ما نمیافتند.
✍️تجربه شخصی
ده سال است که بچهدار نمیشویم. من و همسرم فکر میکردیم که بزرگترین مشکل زندگی ما همین است و بدون بچه نمیتوانیم زندگی کنیم. حرفهای دیگران راجعبه این موضوع آزارمان میداد، ولی اکنون با وجود برنامهٔ گنج حضور در زندگیمان، حالمان اینقدر خوب است که دیگر به بچهدار شدن فکر نمیکنیم و تمام تمرکزمان روی تغییر خودمان است.
✍️تجربه شخصی
پندار کمال زیادی داشتم. همیشه فکر میکردم خیلی میدانم و همه باید به حرف من گوش دهند، ولی الآن فهمیدهام که اشتباه میکردم و من هیچچیزی نمیدانم.
علّتی بتّر ز پندار کمال
نیست اندر جان تو ای ذودَلال
مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۲۱۴