✍️تجربه شخصی
همانیدگیهای زیادی داشتم. با همسر و فرزندانم و با پول همانیده بودم. وقتی پول نداشتم زندگی برایم سخت میشد و مدام با همسرم سر این موضوع دعوا میکردم. از وقتی برنامهٔ گنج حضور را گوش میدهم، فهمیدم که اصلاً مشکل من این چیزها نیست. مشکل من، منِ ذهنی خرّوبم هست که نمیگذارد زندگی کنم. با تکرار ابیات مولانا خیلی عوض شدهام. اطرافیانم نیز تغییر کردهاند و به من احترام میگذارند. دیگر برایم اثبات شده که تغییر محیط بیرونم منوط به تغییر درونِ خودم است.
✍️تجربه شخصی
از طریق اشعار مولانا و تکرار آنها توانستم تغییر کنم و همانیدگی با بچههایم را کنار بگذارم. حالم بسیار خوب شده و تنها هدفم انداختن همانیدگیها است. اشعار مولانا و کرامات خداوند مرا زنده کرد.
✍️نکته:
هر کسی باید از خود بپرسد که آیا واقعاً ضرورت دارد من به اتفاق دردآوری که در گذشته بوده برگردم؟ خیر ضرورت ندارد، باید از رفتن به گذشته جدّاً پرهیز کنیم.
✍️نکته:
شما باید تعهدتان را به خود ثابت کنید. از خود بپرسید آیا من به مولانا و کارم متعهد هستم؟ آیا به اندازهٔ کافی وقت میگذارم، در این راه کار میکنم و پولم را خرج میکنم؟ هر کسی پولش را در راهی خرج کند، حتماً متعهد است. اگر پولی خرج نکند، متعهد نمیشود. شما باید برای خود استدلال کنید که: چرا باید به چیزی یا کسی متعهد باشم؟ مثلاً وقتی میگویید فرزندم را خیلی دوست دارم و عاشقش هستم، برای پیشرفت او چه میکنید؟ آیا به فکر همهٔ جنبههای مثبت در زندگی او هستید؟
✍️نکته:
شما ممکن است در جهانِ ذهن یا در جهانِ ماجرا، بیمراد شوید، مثلاً نمیتوانید خانهای را که دوست دارید بخرید، نمیتوانید با کسی که دوستش دارید ازدواج کنید، یا نمیتوانید به مقامِ خاصی برسید. این ناکامیها و بیمرادیها در جهانِ ماجرا اتفاق میافتد تا شما بفهمید خداوند و مولایی وجود دارد. این بیمرادیها قلاووزِ بهشتِ فضایِ یکتایی این لحظه هستند. یعنی دارند میگویند که هیچکاری در این لحظه نداریم جز فضاگشایی.