✍️نکته:
مولانا به هر زبان ممکن تلاش میکند که انسان به اصلِ خود پی ببرد و ارزش، قیمت و جایگاه خود را بداند. او هر عنوان و اسمی را که در شأن خدا است، به انسان نیز نسبت میدهد. و از زبان خداوند میگوید که ای انسان، تو صدر و بدرِ عالم هستی، در این شبِ دنیا سوارِ براقِ هشیاری شو، تا من خود را از طریق تو بیان کنم.
هَلهِ صدر و بدر عالَم، منشین مخسب امشب
که براق بر در آمد، فَاِذا فَرغت فاَنصب
مولوی، دیوان شمس، غزل ۳۰۱
✍️نکته:
یکی از ابزارهای منِ ذهنی برای نگه داشتن خود، سببسازی است و یکی از بیادبیهای ما در مقابل زندگی، مرتبط دانستن قلمِ زندگی و هشیاریِ نظر، با سببهای ذهنی خودمان است. زندگی میخواهد با خرد و نظر، خودش را از طریق ما بیان کند ولی ما با سببسازی روی آن را میپوشانیم. تمام قرآن هم برای همین آمده که ما سببسازی در ذهن را قطع کنیم.
✍️نکته:
من تا میتوانم باید در این لحظه ساکن شده و از گذشته و آینده و زمان روانشناختی جمع شوم، چون هر لحظه قیامتِ من است. پس آگاهانه انتخاب میکنم که به اتفاقات واکنش نشان ندهم.
✍️نکته:
وقتی ما در دست خداوند هستیم یعنی خودِ او هستیم. وقتی با او یکی شدیم، دیگر هیچ مانعی بین ما و او نیست. اگر هم فکر میکنیم مانعی وجود دارد، این فقط توهمی است که ذهن ایجاد کردهاست. شما با گوش دادن پیوسته به برنامهٔ گنج حضور و تکرار ابیات مولانا، خواهید دید که سَبکِ زندگیتان آرامآرام عوض میشود. یکدفعه میبینید که برخوردتان با فرزندتان، همسرتان، کارمندتان و همکارتان عوض میشود. حتی دیدتان عوض میشود و همه را از جنس زندگی میبینید. ابیات مولانا را حفظ و مدام تکرار کنید. اینقدر تکرار کنید که معنایش برای شما باز شود. بهتدریج خواهید دید، درونتان بهتر میشود و نمنم فضای درونتان باز و بازتر میشود.
✍️نکته:
اگر صبر دارید، تأنی میکنید، و حزم دارید یعنی نورِ خداوند کار میکند. اما اگر عجله دارید که سریع تغییر کنید، بدانید که نیروی شیطانی در حال کار است. پس عجله نکنید، چون تغییر شما به دست قضا و کُنْ فکان است.