✍️تجربه شخصی
من پیش از آشنایی با برنامهٔ گنج حضور یا معترض بودم یا منتظر. معترض به این معنا که با خودم و دیگران دائماً در مقاومت بودم، غر می‌زدم، ایراد می‌گرفتم و شکایت می‌کردم، بدون کوچک‌ترین تغییر و گشایشی در زندگی‌ام. منتظر به این معنا که شخصی بیاید به دادم برسد و مرا نجات دهد. برنامهٔ گنج حضور به من آموخت که کسی به کمک من نخواهد آمد، جز خودم. قدم اول را باید خودم بردارم و مسئولیتِ تن، خرَد و روانم را به عهده بگیرم. برنامهٔ گنج حضور به من آموخت آلودگیِ بیرون، انعکاس آلودگیِ درون من است و تمام ترس، نگرانی و اضطرابم از منِ ذهنیِ توهمی و درنده‌خوییِ خودم هست، به همین دلیل توجه و تمرکزم را به درونم معطوف کردم. پیش از آشنایی با برنامهٔ گنج حضور، منِ ذهنی‌ام خود را دانشمند می‌دانست. هیچ حس نیازی برای تغییر نداشتم، پندار کمال داشتم و نقصی در وجودم حس نمی‌کردم که بخواهم روی خودم کار کنم. از برنامهٔ گنج حضور یاد گرفتم، بزرگ‌ترین فریب و حیلهٔ منِ ذهنیِ توهمی این است که می‌گوید وقت زیاد است، پس کار کردن روی خود را به آینده موکول کن.
هین مگو فردا، که فرداها گذشت
تا بکلّی نگذرد ایّامِ کشت
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۶۹۱
✍️نکته:
اگر شخصی واقعاً بفهمد فضای ذهن یا منِ ذهنی پُر از آفت، خطر و گرفتاری است، دراین‌صورت از دیگران تقلید نمی‌کند، خود را نجات می‌دهد و با هیچ منِ ذهنی هم مشورت نمی‌کند.
✍️نکته:
گفت آن ماهیِّ زیرک: ره کُنَم
دل ز رأی و مشورتْشان بَرکَنَم
مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۳۱
نکته:
بیت‌ها را آن‌قدر تکرار کنید که حفظ شوید البته نه این‌که فقط حفظ شوید، بلکه باید روی آن‌ها تأمل کنید، با تأنی بخوانید، معنایش را بفهمید و کاربردش را روی خود پیدا کنید. این بیت‌ها موانعِ ادبی هم دارند و فقط یک حرف معمولی نیستند. بنابراین شما باید چندین بار آن‌ها را بخوانید تا آن مرز یا سدِ ادبیات شکسته شود و معنی بیت برایتان باز شود.
✍️نکته:
تا جوان هستید ورزش کنید، قدر بدنتان و نعمت‌هایی را که خداوند به شما داده بدانید. شما باید در جوانی زیربنای دوران پیری‌تان را بسازید، بنابراین روی هر چهار بعد خود کار کنید تا در دوران پیری محتاج دیگران نشوید. اگر انسان به‌موقع قدر نعمت‌هایی را که خداوند به او داده بداند و آن‌ها را خراب نکند و دایماً شاکر باشد، در پیری بی‌نیاز می‌شود و محتاج کسی نخواهد بود. تعجب‌آور است که یک جوانِ مثلاً سی‌ساله مشروب می‌خورَد و مواد مصرف می‌کند! برای چه بدنتان را خراب می‌کنید؟! شما به این بدن احتیاج دارید.