نکات پیغام‌های تلفنی برنامه ۱-۱۰۱۰ بخش ششم

منتشر شده در 2025/04/26
05:58 |

✍️نکته: 

برای وصل شدن به خداوند، ما فقط باید یک قدم برداریم و آن یک قدم در همه حال، فضاگشایی و ساکت نگه داشتنِ فکر است تا ببینیم خداوند قدم دوم را چگونه اراده می‌کند که بردارد و بر دل ما وحی کند که چه فکری کرده یا چه کاری انجام دهیم.

 

✍️نکته: 

تمرکز ما فقط باید روی خودمان باشد؛ اگر تمرکز ما بر روی افراد دیگر، حتی عزیزانمان که غرق در مشکلات هستند، برود، انرژی ناب این لحظهٔ خود را که سهمِ به کمال رسیدن خودمان است، برای کس دیگری خرج کرده‌ایم و دیگر انرژی‌ای نمی‌ماندکه بخواهیم بر روی خود کار کنیم.

 

✍️تجربه شخصی:

وقتی مادرم مرحوم شد، حالم بسیار بد بود و خیلی ناراحت بودم. با جدیت شروع به تماشای برنامه کردم و چون سر کار نمی‌رفتم جبران مادی را با مبلغ خیلی کم شروعکردم. بعد از جبران مادی، معجزات بیشتری دیدم و راه برایم بازتر شد. دقیقاً بحران میانسالی که در چهل‌سالگی رخ می‌دهد، برای من اتفاق افتاد و خدا را شکر که مرا بهجای خوبی وصل کرد. انگار یک افسار به گردن منِ ذهنی‌ام انداخته‌‌ام. مواقعی که من‌ِذهنی بلند می‌شود با تمام وجود می‌گویم: خدایا به تو پناه می‌آورم.

 

✍️تجربه شخصی:

من با تمرکز روی دیگران فقط باعث خشک شدن باغ وجودم شدم. متوجه شدم که در من‌ِذهنی، در خارستانی از خشم، ترس، مقاومت، رنجش و هزاران درد هستم، پس مسلماًدر جای خوشی قرار ندارم که اصرار دارم با حبر و سنی کردنِ دیگران آن‌ها را هم بهآن‌جا بکشانم.  از گنج حضور یاد گرفتم سد و مانع جلوی پای کسی نباشم و در هیچ زمینه‌ای برای کسی ممنوعیت ایجاد نکنم، چون هر کس را از هر موضوعی منع کنیم،نسبت‌به آن حساس‌تر و حریص‌تر می‌شود. «آدمی از هر آن‌چه منع شود، بدآن حرصمی‌ورزد.» یعنی همین که کسی را از چیزی منع می‌کنیم، همان لحظه خیال رفتن بهسمت آن چیز را در دلش می‌اندازیم و تخم حرص را در دلش می‌کاریم.

 

✍️نکته: 

منِ ذهنی براساس غیر تشکیل شده و تخصص ما به‌عنوان من‌ِ ذهنی این است کهاز آدم‌ها من‌ِ ذهنی بسازیم یا اگر من‌ِ ذهنی دارند آن‌ را تقویت کنیم و حالشان را خرابکنیم. این همان جنبهٔ خروبی من‌ِ ذهنی است که به‌این‌ترتیب به معرض نمایش می‌گذاریم. ما عیب‌های خودمان را فراموش می‌کنیم و براساس همان عیب‌ها، خودمان را در دیگرانمی‌بینیم. خوشبختانه مردمی که من‌ِ ذهنی دارند، مرتب عیب‌هایمان را به ما می‌گویند. مابه‌جای این‌که از آن‌ها ناراحت شویم و واکنش نشان دهیم، باید عیب‌های خود را پیدا ورفع کنیم. ما باید علت این‌که از حرف یا رفتار دیگران می‌رنجیم را در خود پیدا کنیم. 

 

ای بسی ظُلمی که بینی از کَسان

خویِ تو باشد در ایشان، ای فلان‌

مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۳۱۹

 

گاهی واقعاً بعضی آدم‌ها مجبور می‌شوند بعضی اعمال را انجام دهند، شاید رسالتشان آگاه کردن و بیدار کردن ما است، تا ما متوجه شویم که رفتار بدی داریم. یعنی او آمده موضوعی را که در ذهنمان گره ایجاد کرده و ما در آن گیر کرده‌ایم، برایمان باز کند.