نکات پیغام‌های تلفنی برنامه ۱-۱۰۱۰ بخش دهم

منتشر شده در 2025/04/26
07:31 |

✍️نکته: 

بیت‌ها را به منِ ذهنی بده و بگو این‌ها را فکر کن اگر می‌خواهی فکر کنی. مثلاین که به موجودی دوایی بدهی که کم‌جان شود. باید منِ ذهنی تان را این‌طوری بکُشیدتا درجهٔ خرّوبی‌اش کم شود. منِ ذهنی به این زودی از بین نمی‌رود باید در تکرار ابیات صبر و مداومت داشته باشید. اگر تکرار نکنید منِ ‌ذهنی فکرهای مخرب می‌کند. هیچکاری نیست که منِ ذهنی انجام بدهد و مضر نباشد و به ما آسیب نزند.

✍️نکته: 

کلمهٔ مقصر را در مورد خود به‌کار نبریم. چون شروع می‌کنیم به ملامت خود یا دیگران. این یک موردِ یادگیری است. ما شروع به اصلاح خود می‌کنیم. نه این که خود،خدا و دیگران را ملامت کنیم. ابزار ملامت شمشیری است در دست منِ ذهنی که گاه با آن به خود و گاه به دیگران آسیب می‌رسانیم. ما یاد می‌گیریم، اصلاح می‌کنیم و پیشمی‌رویم. مولانا گفت : «نه قبول اندیش نه رد ای غلام»  پس با خط‌کش ذهن اندازه نگیر. ادامه بده  تا مرغ جذبه از آشیانه بپرد.  

نه قبول اندیش، نه رَد ای غلام

امر را و نهی را می‌بین مُدام

(مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۴۷۹)

✍️تجربه شخصی

ابتدا که همسرم به برنامهٔ گنج حضور گوش می‌کردند من فرار می‌کردم که نشنوم. وحشت داشتم که برنامه را گوش کنم. مقاومت می‌کردم به مرور گوش کردم و دیدم دیگرصبح با خشم و داد و بیداد، بیدار نمی‌شوم. نمی‌دانم چطور چنین اتفاقی می‌توانستبیفتد که آدم بتواند از زندگی‌اش لذت ببرد. اتفاقات خوبی در من افتاد که ناخوداگاه بود. این سؤال پیش آمد که آیا باید منتظر نتایج این که خدا در من هست باشم یا نه؟

✍️نکته: 

البته که باید منتظر باشید اما نه با ذهن. یک‌بار موفق شدید همان را ادامه بدهید. شما کار کردید، گوش دادید اما با ذهنتان انتظار نداشتید. اگر با ذهنتان منتظرمی‌شدید که حتماً فلان اتفاق بیفتد، هیچ اتفاقی نمی‌افتاد. ابیات را تکرار کنید، توکل هم بکنید و تسلیم بشوید تا کار درست شود. با ذهن دخالت نکنید. کمی که پیشرفت کنیم منِ ذهنی می‌پرد وسط و با دستاورد معنوی ما پز می‌دهد. موش منِ ذهنی دائماًدارد می‌دزدد و غصب می‌کند.

✍️تجربه شخصی

قرین‌ها که با هیجان می‌آیند و من تحریک می‌شوم، می‌خوانم:

با سلیمان، پای در دریا بِنِهْ

تا چو داوود آب سازد صد زِرِه‏

(مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۷۸۱)

✍️نکته:

 اگر مردم گوش کنند و ابیات را تکرار کنند، مسائلشان حل می‌شود. تکرار بیت، هشیاری را بالا نگه می‌دارد و نمی‌گذارد منِ ‌ذهنی الگوهای خراب‌کاری را بالا بیاورد. این تنها راه بالا نگه داشتن هشیاری است. ولی منِ ذهنی نمی‌گذارد چراکه شما رادوباره می‌کشد به ذهن و متوقف می‌شوید. برای چه گفت: «چون راه رفتنی است، توقف هلاکت است»؟ هربار که به ذهن می‌رویم متوقف شده و رشته‌ای که بافته بودیم پنبهمی‌شود. راه بروید ابیات را تکرار کنید، تا با بالا رفتن هشیاری جانتان ورزش کند. جانی که مرده بود را زنده کنید. انگار چیزی که مرده بود هی زنده می‌شود، دوبارهمی‌میرد، زنده‌ می‌شود، زنده‌تر می‌شود. اینگونه هیجانات هم ورزش می‌کنند.  سپس می‌بینید خشم و ترس در شما فروکش می‌کند. به جای آن هیجانات عشقی می‌نشیند،لطافت، نترسی،  و خرد زندگی، هدایت و قدرت او می‌نشیند. یک‌دفعه می‌بینید قدرت عمل شما زیاد شده. تکرارِ شَدید ابیات مهم است