✍️تجربه شخصی
من قبلاً خیلی به ذهن میرفتم و مرتب فکرهای بد میکردم، ولی الآن از صبح که بیدارمیشوم ابیات را تکرار میکنم و کمتر به ذهن میروم. با خواندن ابیات فکرها از سَرَمبیرون رفته و هشیاریام بالا میرود.
✍️نکته:
من سالها قبل پیادهروی میکردم، اما در این کار متعهد نبودم، یک روز میرفتم ویک ماه آن را تعطیل میکردم، اما الآن با دیدن برنامهٔ گنج حضور به این کار متعهدشدهام و هر روز پیادهروی میکنم. حدود ده دوازده کیلو وزن کم کردهام. مرتب رویخودم کار میکنم. نمیگویم کاملاً به زندگی زنده شدهام، اما من ذهنیام را میبینم،ناظر ذهنم شدهام و کمتر در فکرهایم گم میشوم.
✍️نکته:
پیشرفت خود را با خطکش ذهن اندازه نگیرید.چرا شما این سؤالها را از کسیمیکنید که جوابش را نمیداند؟ هرچه من ذهنی را در ارزیابی خودتان بیشتر دخالتدهید، بیشتر اشتباه خواهید کرد. من ذهنی ما را به انجام کارهایی وادار میکند کههمه به ضرر ما و همه باعث تخریب است. ولی ما معمولاً اسم این تخریبها را آبادانیگذاشتهایم! یکی از این تخریبها، سنجش پیشرفت خودمان با خطکش ذهن است. منِذهنی همیشه براساس غرض کار میکند و اندازه میگیرد، مثلاً میگوید این کار راکردم چه عایدم شد؟ چه گیرم آمد؟ بعد وقتی چیزی پیدا نمیکند، میگوید پس پیشرفتنکردی! شما نباید از خود سؤال کنید که آیا من برنامهٔ گنج حضور گوش میکنم و مولانامیخوانم، خانهام بزرگتر و پولم زیادتر شده یا مقامم بالاتر رفته یا خیر؟ اینها همه،چیزهایی هستند که ما با آنها همانیده هستیم. شما نباید برحسب افزایشهمانیدگیها پیشرفتتان را اندازه بگیرید. شما کار خود را بکنید و با دیدِ بیفرمی و مرکز عدم، پیشرفتتان را ببینید. با خواندن و تکرار ابیات، هشیاریتان بالا رفته، دیدتانوسیعتر میشود و میبینید که چقدر تغییر کردهاید.
✍️نکته:
شما بهمحض اینکه ابیات را تکرار کنید، خواهید فهمید که ملامت کردن از ابزارهای منِ ذهنی است و من ذهنیتان از این ابزار برای زمین زدن شما استفادهمیکند. ما نباید خود را ملامت کنیم، بلکه باید عمل کنیم و چارهای بیندیشیم که مثلاًاگر نمیتوانم زیاد به برنامهٔ گنج حضور گوش دهم و ابیات را تکرار کنم، چه اِشکالی دارم؟ سپس آن اِشکال را شناسایی و رفع کنیم، نه این که خود را ملامت کنیم.