نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۹قسمت سوم

منتشر شده در 2025/02/18
09:53 |

✍️نکته:

اگر ما روی خود کار کنیم، بزرگ‌ترین قدردانی، تشکر و جبران از مولانا و از بزرگان و انسان‌ها است که آموزش‌های گنج حضور و‌ مولانا را در اختیار ما قرار می‌دهند. بدون جبران معنوی، یعنی کار نکردن مرتب روی خود، امکان موفقیت و پخش دانش مولانا وجود ندارد، چون اگر موفق نشویم ممکن است علاوه‌بر خودمان به بقیه هم بگوییم که آموزش‌های مولانا و بزرگان کار نمی‌کند. ما نباید تنها با عقل خودمان کار کنیم و وقتی موفق نشدیم این دانش بزرگ را متهم کنیم و بگوییم که دانش مولانا و بزرگان ما کار نمی‌کند. بدون راهنما نیز نباید تنهایی راه را برویم. بهترین راهنمای ما مولانا است.

✍️نکته:

تبدیل ما با تسلیم و فضاگشایی صورت می‌پذیرد. فضاگشایی امری ذهنی نیست،  و توسط زندگی صورت می‌گیرد. کافی ا‌ست خودمان و اتفاقات را جدی نگیریم و به اتفاقات به چشم بازی و رقصِ نور نگاه کنیم.

لیک مقصودِ ازل، تسلیمِ توست

ای مسلمان بایدت تسلیم جُست

(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۱۷۷)

ناظر جنس منظور را تعیین می‌کند. اگر شما خورشید بقا را در فرزندتان که ذره هست ببینید، در نتیجه او زنده می‌شود. اگر او را  یک چیزِ محدود و خسیس ببینید، خسیس می‌شود. هر طور ببینیم همان‌طور رشد می‌کند.

✍️تجربه شخصی:
خدا را شکر که بالاخره گوشم شنید که ابیات را تکرار کنم. این اشعار به من آموخت اتفاقات برای خوشبخت شدن و یا بدبخت شدن من نیست بلکه برای بیداری من است. اشعار مانند مادر و پدری مهربان دستم را  می‌گیرند.

✍️تجربه شخصی:
هر اتفاقی برایم پیش می‌آید سکوت می کنم و بعد به‌طور معجزه‌آسا راه‌حل می‌آید. دوست دارم فریاد بزنم و به همه بگویم سکوت و نظاره‌گر بودن چه لذتی دارد. ناظر، جنس منظور را  تعیین می‌کند،  پس فقط ناظر باشیم. خواهش می‌کنم بنشینید پای برنامه، فرصت بدهید بیت‌ها برایتان باز شود. من بیت‌ها را مرتباً می‌خوانم. می‌گویم شاید به من می‌گوید. دوباره که می‌خوانم می‌گویم این‌ حتما با من است. دارد همه‌چیز را از هر زاویه‌ای به من می‌گوید.

✍️تجربه شخصی:
یک عمر هرچه من ذهنی‌ام گفت، شنیدم و انجام دادم. نمی‌دانستم گفت‌وگوی درونی همان بحث و جدل با خدا، سبب سازی و از جنس ابلیس شدن است. مولانا می‌گوید بیت بخوان و در خود حاضر باش تا از این خرّوب نجات یابی.

✍️نکته:

باز آن ابلیس بحث آغاز کرد

که بُدَم من سُرخ‌رو، کردیم زرد

(مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۳۹۱)

مولانا  به من می‌گوید نترس که به اشتباهاتت در مقابل زندگی اعتراف کنی و خودت را مجرم ببینی، چون این‌گونه است که تو کارگاهِ خلاقیت و

صُنعِ زندگی می‌شوی. بی‌چون و چرا تسلیم باش تا فرزند ابلیس نشوی. در ذهن ما عاشقِ مصنوع هستیم. هر چه از ذهن ما می‌گذرد مصنوع و ساخته شدهٔ ذهن است. در این لحظه خدا در کار جدید است ، فکر جدید می‌سازد، باید فکر جدید برای وضعیت فعلی بسازیم. یعنی عاشق صنع باشیم.

✍️نکته:

بزرگترین لطف خداوند به ما پخش ابیات مولانا بین فارسی‌زبان‌ها بود. هر بیتی یک کد است که با تکرار زیاد انرژی‌اش را در شما می‌ریزد. مخصوصا اگر در طول روز ورزش جسمی هم بکنیم بسیار تاثیرگذار است.

✍️تجربه شخصی:
صبح‌ها‌ خیلی زود بیدار می‌شوم و بیشتر از پانصد بیت می‌خوانم. فعلاً خیلی درد دارم. تکرار بیت‌ها خیلی به من کمک می‌کند. دیگر مطمئن شدم که دیگر کاری نداریم جز تکرار ابیات و کار روی خود. هر کارِ دیگر مثل سر کار رفتن، در کنار این است. خدا می‌گوید من طرب اندر طربم. اصلاً غصه نیافریدم. تو با گذاشتن چیزها در مرکزت غصه درست می‌کنی و  جلوی صنع و طرب مرا می‌گیری. تو  هستی که منِ ‌ذهنی درست کردی و بعد با هزار جور فکر می‌خواهی حال منِ ‌ذهنی را خوب کنی.

حال من‌ذهنی خوب نمی‌شود، زحمت نکش.

عاشقِ حالی، نه عاشق بر منی

بر امیدِ حال بر من می‌تَنی

مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۴۲۸

مولانا گفته که نصیحت هم حال ما را خوب نمی‌کند. نه نصیحت، نه اضافه شدن چیزها به ما، نه چیزهای گران‌تر نه آدم‌های بهتر. هیچکدام حال منِ ‌ذهنی را خوب نمی‌کند. به این دلیل که خود زندگی باید به مرکز ما بیاید. باید بینا به او باشیم.