نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۹قسمت یکم

منتشر شده در 2025/02/18
06:50 |

✍️نکته: 

ما برای بیان عشق و وحدت با خداوند به این جهان آمدیم و بدون هشیاری و انباشتگی حضور امکان ندارد که عشق و وحدت ما در این لحظه صورت بگیرد.

✍️نکته:

اگر با فضاگشایی و کار روی خود یک ذره همانیدگی را شناسایی کنیم  و بیندازیم، خداوند آن را حساب می‌کند و به ما آب حیات می‌دهد و تبدیل به گوهرِ حضور و هشیاری می‌کند.

✍️نکته:

درست است ما هشیاری جسمی داریم اما هروقت چیزی را مرکزمان نیاوریم و فضا را باز کنیم، خداوند چشمِ هشیاریِ اَلَست را به ما می‌دهد تا جوهر اصلی خودمان یا همان قرآنِ حضورمان را بخوانیم.

✍️تجربه شخصی:

من با منِ ذهنی  زندگی را در دیگران نمی‌دیدم و قدردان زحماتشان نبودم اما الان با فضاگشایی٬ روی نقاط مثبت انسان‌ها و پیدا کردن راه حل و پذیرش اتفاق این لحظه تمرکز دارم تا نهایتاً خودم را اصلاح کنم.

✍️تجربه شخصی:

من از افکارم، منِ ذهنی‌‌ام٬ و تصاویرِ ذهنی‌ام مثل همسر و کار و فرزند زندگی می‌خواستم. اما متوجه شدم که زندگی یا فضای گشوده‌شده را با تکرار ابیات می‌توانم دریافت کنم، نه با سبب‌سازی و یا تقلید از دیگران. بعد از ده سال زندگی مشترک و آشنایی با برنامه متوجه شدم ازدواج و بچه‌دار شدن، سر کار رفتن، خانه خریدن  یا هر سبب‌سازی غیر از فضاگشایی، راه حل زندگی‌ام نبوده است. بلکه زندگی‌ام نیاز به صبر، کُن فکان، تکرار و تعهد و مداومت دارد.

✍️نکته:

قدرت اختیار باید در جهت حزم و پرهیز باشد نه در جهت جبرِ منِ ذهنی! اگر قدرت اختیار، ما را اجبار کند که به سمت همانیدگی‌ها برویم 

باید آن اختیار را کنار بگذاریم. یعنی اختیار خود را به فضای ‌گشوده‌شده یا بزرگی مثل مولانا بسپاریم.

 

حَزم آن باشد که ظنِّ بَد بَری

تا گریزی و شوی از بَد بَری

(مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۶۷)

✍️تجربه شخصی:

من یک برنامه خودمراقبتیِ تغذیه‌ای داشتم و سه ماه عالی پیش رفت تا اینکه چند روز پیش برای راهنمایی کردنِ مادرم به ایشان این برنامه را توضیح دادم. گویا منِ‌ ذهنی‌ام آن را شنید و در برنامه‌ام اخلال ایجاد کرد. و متوجه شدم باید کارم را از چشمِ منِ ذهنی پنهان کنم و سکوت را رعایت کنم که موشِ منِ ذهنی از انبارِ هشیاریِ حضور و کارگاهِ صنعِ من دزدی نکند.

کارْ پنهان کُن تو از چشمانِ خَود

تـا بُوَد کارَت سلیم از چشمِ بَد

(مولوی، مثنوی، دفتردوم، بیت ۱۵۰۱)

✍️نکته:

شرطِ بخشش خداوند براساسِ قابلیتِ ما نیست. شرطش همان داد و بخشش خودِ اوست. یعنی خداوند از جنس بخشش هست. به این نیست که ما قابل هستیم ،منِ ذهنی داریم، نداریم، یا در چه وضعیتی هستیم.

✍️نکته:

ناامیدیِ ما در منِ ذهنی به این دلیل است که ما به سوهای ذهنی رفتیم. ما خوشبختی را از پولمان، از بچه‌مان، از همسرمان، از خانه‌مان  ازمقام اجتماعی و سیاسی‌مان و از نقش‌ها خواستیم. آنها هم ندادند. سپس ما هم ناامید شدیم. حال خداوند می‌گوید حالا وقتش است که فضا باز کنی.برای همین از این سوها ناامیدت کردم. بی‌مرادت کردم تا بدانی به جهت‌های ذهنی نروی، بلکه فضا را باز کنی تا به منظور اصلی‌ات از آمدن به این جهان زنده بشوی.