✍️تجربه شخصی:
من بهعینه در خانوادهٔ خود میبینم که بچهها و جوانانی که گنج حضور میبینند، هم استادِ بزرگان هستند، و هم با همین آموزهها مراقب پدر و مادرهایشان هستند. بچهها چون از زندگی خیلی فاصله نگرفتهاند و وصل هستند، بار همانیدگی سبکی دارند و قدرت شناسایی و تشخیص بالایی دارند، بنابراین تا تمرکزشان بههم میخورد سریع متوجه شده و برمیگردند. آنها درک کاملی از «من نمیدانم» و «به من چه ربطی دارد» را دارند. تازه متوجه شدهام که سالهاست جریمهٔ تمرکز روی دیگران را میدهم و پابند من عدم تمرکز روی خودم بودهاست. ستیزه و مقاومت، دشمن اصلی تمرکز روی خود است.
✍️نکته:
هرگاه احساس کردیم ایراد و اشکال نداریم و یکی از نشانههای منِ ذهنی مانند ایرادگیری، دلسوزی بیربط، بتسازی، اسطورهسازی، دلبستگی، وابستگی و گیر کردن در نقشها خواست بالا بیاید، حتماً حواس و توجهمان جای دیگری است. ما در جهان مادی خود را اسیر کارهای غیرضروری کردهایم، علاوهبر این با بردن تمرکز به بیرون از خود، در هپروت ذهن سرگردان و مستأصل میشویم. منِ ذهنی تمرکز روی نزدیکان و دوستان را خدمت به آنها القا میکند، ولی دراصل ما با این کار برای آنها مانع درست کرده و آسیبهای فراوانی به خود و آنها میزنیم. یکی از پیامهای «اِرجعی»، برگرداندن تمرکز از حاشیه به مرکز خود است. تمرکز همان نوری است که مرکز تاریک ما را روشن میکند ولی ما اشتباهاً آن چراغ را روی دیگران انداختهایم. زندگی هر لحظه به ما پیام میدهد که به انحراف رفتهای، بهسوی خودت برگرد. برای انسان مانعی بزرگتر از عدم تمرکز روی خود وجود ندارد. متمرکز شدن روی خود، ساده نیست چون جهان مادی و منهای ذهنی، تمرکز ما را بهسمت پدیدههای اجتماعی مختلفی میبرند مثل تلویزیون، فضای مجازی، همانیده کردن با حلقههای مختلف، تبلیغات و هر چیزی که به نفعشان باشد. باید از تمام ابزارها مانند ذکر و تکرار ابیات و فاصله نگرفتن از گنج حضور برای کمک به خود استفاده کنیم تا چراغ حضور ناظر همیشه روشن بماند.
✍️نکته:
تمرکز روی دیگران تلهای بزرگ و بسیار پنهانی است که دیده نمیشود. منِ ذهنی براساس «غیر» و «دیگری» تشکیل میشود. تکرار این دو بیت بسیار کمککننده است:
یار در آخرزمان، کرد طَرَبسازیای
باطنِ او جِدِّ جِد، ظاهرِ او بازیای
جملهٔ عشّاق را یار بدین عِلم کُشت
تا نکُند هان و هان، جهلِ تو طنّازیای
مولوی، دیوان شمس، غزل ۳۰۱۳