نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۸قسمت چهاردهم

منتشر شده در 2025/01/21
07:30 |

✍️تجربه شخصی:
من و همسرم دَه سال است که ازدواج کرده‌ایم و بچه‌دار نشدیم، سه مرتبه تا مرز طلاق گرفتن پیش رفتیم، تا اینکه از هفت ماه پیش با برنامه‌ی گنج حضور آشنا شدیم، از زمان آشنایی با برنامه انگار هفت ماه هست با هم ازدواج کردیم.

با قضا پنجه مَزَن ای تند و تیز

تا نگیرد هم قضا با تو ستیز

مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۹۱۰

بچه‌دار نشدن برای ما یک قضا بود و شاید یک امتحان الهی. از ده سال زندگی مشترک نُه سال به دعوا و گیردادن و کنترل کردن یکدیگر گذشت، اما در این مدت که به برنامه‌ی گنج حضور توجه می‌کنیم حواسمان فقط روی خودمان است.

 

✍️نکته:

ز ناسپاسیِ ما بسته است روزنِ دل

خدای گفت که انسان لِربِّه لَکَنود

مولوی، دیوان شمس، غزل ۹۱۴

هیچ بلایی بدتر از ناسپاسی نیست! خدا هم می‌گوید اگر ناسپاس باشید هیچ‌چیز به شما نمی‌دهم. یعنی از ناسپاسی ما هست که نمی‌توانیم با او تماس بگیریم و به زندگی وصل شویم و این روزن بسته شده.

 

✍️نکته:

ذهن دائماً می‌خواهد شما یک چیزی بجَوید، می‌خواهد یک فکر بجوید، تا به حال خودش رهایش می‌کنید می‌بینید دارد فکر می‌کند، شما به او بگوید می‌خواهی فکر کنی؟ بیا این فکر‌ها را بجَو، این ابیات مولانا را بخوان. آن موقع می‌بینید هشیاری‌تان بالا می‌رود، شما در یک سطح دیگری می‌بینید، می‌بینید میل ندارید به خودتان و دیگران لطمه بزنید. میل ندارید تنگ‌نظر بشوید، حسود بشوید، بخیل بشوید. میل ندارید خشمگین بشوید.

 

✍️نکته:

کُنجِ زندانِ جهانِ ناگُزیر

نیست بی ‏‌پامُزد و بی ‏دَقُّ‌الْحَصیر

مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۵۹۲

در این جهان، اگر شما از چیزی زندگی بخواهید، اگر بخواهید از همسرتان زندگی بگیرید یا از پول‌تان زندگی بگیرید، این پامُزد دارد. به‌اندازه‌ای که می‌خواهید از جهان زندگی بگیرید، زندگی‌تان را می‌گیرد. هیچ‌چیزی نیست که بیاید مرکز شما و به شما زندگی بدهد، ‏‌اگر بیاید باید پامُزد بدهید. پامُزد یعنی حق‌القَدَم، یعنی کسی می‌آید در خانۀ شما باید یک چیزی به او بدهید، مثلاً پست‌چی نامه آورده باید یک پولی به او بدهید. خدا به شما می‌گوید فقط باید از من زندگی بخواهی، مرکزت مال من است، اگر از کسی یا چیزی زندگی بخواهی به همان اندازه با حتی بیشتر جریمه‌ می‌شوی، درد می‌کشی، تا توبه کنید و دیگر از کسی دیگر یا چیز دیگر زندگی نخواهید.

 

✍️تجربه شخصی:
چند وقت بود که من از برنامه دور شده بودم و به‌طور جدی روی خودم کار نمی‌کردم، اما برنامه‌ی ۱۰۰۶ گنج حضور برای من یک پیغام بود که بدون تکرار ابیات و بدون این‌که روی خودم تمرکز بکنم، من ذهنی هوشیاری من را می‌دزدد. قبل از دور شدن از برنامه یک‌دفعه همه چیز برایم آسان شد مثلاً یک‌دفعه فضاگشایی، تکرار ابیات و دیدن برنامه برایم آسان شد، همه‌اش به خودم می‌گفتم که این‌ها که کاری ندارد.

اِشپویِ تُرک چیست؟ که نزدیکِ منزلی

تا گرمی و جلادت و قوّت دهد تو را

مولوی، دیوان شمس، غزل ۲۰۱

اما همین کاری ندارد‌ها باعث شد که من از برنامه دور بشوم و به هلاکت گرفتار بشوم، این آسان‌گیری‌ها درواقع پیام خداوند بود به بنده‌اش که در راه حضور انگیزه و قوت بگیرد، اما من به اشتباه متوقف شدم.

✍️نکته:

در جهان هیچ‌کاری و عملی مفیدتر و سازنده‌تر از تمرکز روی خود نیست و هیچ‌کار و عملی هم سخت‌تر از آن نیست، تمرکز روی خود یعنی انرژی ما، هشیاری ما در جهات نمی‌رود و درنتیجه این فضا گسترش پیدا می‌کند.