نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۸قسمت بیست و دوم

منتشر شده در 2025/01/21
06:47 |

✍️تجربه شخصی:

چندسالی است گنج حضور را می‌بینم و الان متعهدانه ابیات را تکرار می‌کنم و به‌صورت کاربردی از آن‌ها استفاده می‌کنم. مثلا هر گاه تحت فشار منِ ‌ذهنی ناامید می‌شوم، این بیت را می‌خوانم،

یُسْر با عُسر است، هین آیِس مباش

راه داری زین مَمات اندر معاش

مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۱

در هنگام مقایسه و برتر در‌آمدن، این بیت را می‌خوانم:

علّتِ ابلیس اَنَاخَیری بُدَه‌ست

وین مرض در نفْسِ هر مخلوق هست

مولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ۳۲۱۶

 

✍️نکته:

اگر دانش در اختیار مردم نباشد نمی‌شود انتظار داشت مردم درست رفتار کنند. اگر از طریق بزرگی مثل مولانا متوجه بشوند از چه چیزهایی باید پرهیز کنند، در درون با خود کنار می‌آیند که به نفع‌شان است، و پرهیز می کنند. این‌قدر باید در معرض این دانش قرار بگیریم تا به‌عنوان پدر و مادر، دانا بشویم و عشق داشته باشیم. ما پیشرفت عظیم را در خانواده‌های متعهد به این دانش می‌بینیم. واقعاً مولانا کافی است .گرمای عشق تنها نیاز ماست. ما دیر متوجه این دانش شدیم. یکی‌یکی  این چیزها کشف شد. الان مجاناً خروار خروار در اختیار ما قرار  می‌گیرد.  این دانش گران‌قیمتی است. قدرش را بدانیم.   از خود بپرسیم داریم  تخمِ مِهر می‌کاریم یا ستیزه و نفرت؟ حالا با دانش مولانا هر کسی بدی به کسی می‌کند فوراً می‌فهمد. تنش می‌لرزد از این‌که فکر توطئه و خیانت به سرش بیاید. می‌داند تنبیه خواهد شد. فکر هرز و مسموم را ادامه نمی‌دهد. از ذهنِ خرّوب بیرون می‌پرد.

 

✍️نکته:

مرغ در داستان مرغ و صیاد می‌گوید این امر محال  را باور نکن که منِ ذهنی و سبب‌سازی ما را خوشبخت می‌کند. هیچ قدمی با منِ ذهنی نیست که به ما لطمه نزند و هیچ قدمی با فضاگشایی نیست که زندگی ما را اصلاح نکند. منِ ‌ذهنی خواسته‌هایش تمام بشو نیست. هفت دریا را بخورد باز هم می‌خواهد. هیچ ساکت نمی‌شود. احساس کمبود می‌کند و پندپذیر نیست. فریبش را نخوریم. باید از بیخ و بن بخشکانیمش و از شرّش راحت شویم.

 

حقْ قدم بر وِی نَهَد از لامکان

آن‌گه او ساکن شود از کُنْ‌فَکان

مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۳۸۱

چاره‌ فضاگشایی است تا از قدمِ حق، ساکن شود.

 

 

✍️نکته:

یار در آخرزمان، کرد طَرَب‌سازی‌ای

باطنِ او جِدِّ جِد، ظاهرِ او بازی‌ای

مولوی ، دیوان شمس، غزل ۳۰۱۳

تنها منظور ما از آمدن به این کرهٔ خاکی طرب‌سازی است.

طرب‌سازی مقابل سبب‌سازی است  و منظور، گشودن فضا برای آوردن پاسخ برای اتفاق این لحظه از فضای صُنع است. مولانا طرب‌سازی را عملی می‌داند برای ریشه‌کن کردن جهل. یعنی جهلِ عاشق طنازی نمی‌کند. هر انسانی لایق علم طرب‌سازی است و باید این علم را در خود بیدار کند. از مصادیق طرب‌سازی خواندن و تکرار ابیات مولاناست. هر بیت مولانا افسونی قابل اعتماد است که به مردهٔ ما زده می‌شود و مردهٔ ما را زنده می‌کند.

 

خود را بزن تو بر من، این است زنده کردن

بر مُرده زن چو عیسی، افسونِ مُعْتَمَد را

مولوی، دیوان شمس، غزل ۱۹۱