نکات پیغام های تلفنی برنامه ۱-۱۰۰۷ قسمت پنجم

منتشر شده در 2024/11/24
07:13 |

: نکته✍️

اگر ما به‌ کار منِ‌ ذهنی آغشته شویم و به سبب‌سازی بیفتیم، نمی‌توانیم از عهده‌اش برآییم. برای همین مولانا می‌گوید همین‌که فهمیدی این منِ‌ ذهنی یک چیز قابل ‌توجهی نیست، باید از آن دست برداری. اول خداوند بوده است، بعد براساسِ حکمتِ ایزدی، برای مدتی منِ‌ ذهنیِ مخرّب شده‌ایم، و نهایتاً اکنون باید این خرّوب را رها کنیم تا دوباره خداوند باشد.


اوّل و آخِر تویی ما در میان
هیچ هیچی که نیاید در بیان
مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۵۰۱

 

اگر بیفتیم به حرف زدن، استدلال کردن، سبب‌سازی و شناسایی‌های ذهنی، این کار هم پیچ‌درپیچ و هم بسیار دور است. ما باید دایماً با سلیمان، یعنی فضایِ گشوده‌شده باشیم و زندگی کنیم.


بعد از این حرفی‌ست پیچاپیچ و دور
با سُلیمان باش و دیوان را مَشور
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۵٣٢


در این لحظه باید فضاگشایی کنیم، با خدا باشیم، به سبب‌های ذهنی انرژی ندهیم و آن‌ها را بالا نیاوریم. وقتی فضا بسته شود، وقتی دیوها را بشورانیم و تحریک کنیم، آنوقت نمی‌توانیم از عهده‌اش برآییم. در داستانِ هفت‌خان رستم شاهنامة فردوسی، می‌بینیم که وقتی با سلیمان باشیم، مثل رستم می‌شویم که می‌خواهیم برویم و دیو سفید را بکُشیم. دیو سفید نماد دردِ روی کرة زمین است که در خواب است. ولی رستم ابتدا دیو را بیدار می‌کند، یعنی تا دردها بیدار نشوند و ما فضاگشایی نکنیم، نمی‌توانیم آن‌ها را بکُشیم. اگر دردها را بیدار نکنیم، خداوند آن‌ها را بیدار می‌کند که ما آن‌ها را ببینیم و تصمیم بگیریم و بیندازیم. نباید جیغ و داد کنیم که چرا دردهایم بیدار شد. بیدار می‌شود که آن‌ها را بکُشیم! کُشتن‌ دردها هم یعنی فقط ناظرِ آن‌ها بودن، شناساییِ این‌که این درد در مرکزم است و من از جنسِ این درد نیستم.


گفت: مُفتیِّ ضرورت هم تویی
بی‌ضرورت‌ گر خوری، مُجرم شَوی
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۵۳٠


ضرورت این است که ما این رنجش را بیندازیم، چون نگهداری‌اش جریمه دارد. شناساییِ ذهنی و این‌که بله دیگر، من باید دردهایم را بیندازم، فایده‌ای ندارد، کُشتی می‌خواهد. وقتی فضا باز می‌شود باید ناظر باشیم و حواسمان به خودمان باشد، بهانه‌جو نباشیم. سبب‌سازی بزرگ‌ترین دشمن ما در این‌ گونه موارد است. «سبب» یک موجودِ ذهنی است که دلیلِ بدبختی، بدحالی و ترسیدنِ ما است.

: نکته✍️

«مقایسه» از مهم‌ترین ابزار شیطان است که باعثِ رانده شدنش از بارگاه خداوند شد. «پذیرش» باید اولین گام در هر چیزی باشد. تا نپذیریم، دربرنمی‌گیریم و نمی‌توانیم جایگاهِ راه‌‌حل باشیم

: نکته✍️

 گذشته و آینده توهم است که باعث بافته شدن زنجیرهای افکارِ پی‌در‌پی و بی‌وقفه می‌گردد. ذهنِ آشفته، اسیر فکر‌ها می‌شود، به آن‌ها جان داده و هویت می‌بخشد. فکرها آرام‌آرام بر ما سروَری کرده و رهبر ما می‌شوند. هر فکر ما را پرآشوب و متلاطم می‌کند. تداوم فکر‌ها، دریایی خروشان با موج‌های بلند در ما پدیدار می‌نماید. طوفانِ افکار، موج‌ها را ایجاد کرده و کشتیِ وجودِ ما را به صخره‌های ذهنِ نا‌آرام می‌کوبد و متلاشی می‌کند. تکه‌های کشتی که روی آب سرگردان به این‌طرف و آن‌طرف می‌روند، دیگر قابل جمع‌آوری نبوده و هر کدام در لابه‌لای موج‌ها گم خواهند شد،. مگر این‌که به رحمت‌ اندر رحمتِ زندگی که با توبه و برگشت از ذهن شاملِ حالِ ما می‌شود، پناه ببریم