✍️تجربه شخصی:
در اوایل جوانی خیلی در جستوجوی خودم و حقیقت بودم تا اینکه زندگی با اتفافات و دردهایی که پیش آورد، مرا در مسیر خودشناسی قرار داد و در نهایت با برنامة گنج حضور آشنا کرد. همین مسیر باعث شد روانشناسی بخوانم و بتوانم به خود و دیگران کمک کنم. فهمیدم منظور از آمدنم به این جهان، زنده شدن به حقیقت وجودی خودم است. منظور و مأموریت دوم من، دیدن زندگی در دیگر باشندگان و ارتعاش زندگی در کل جهان هستی است.
✍️نکته:
چون راهْ رفتنیست، توقّف هلاکت است
چُونَت قُنُق کند که بیا، خَرگَهْ اندر آ
مولوی، دیوان شمس، غزل ۲۰۱
در راهِ بیپایانِ گسترش خودمان تا بینهایت، اشعار مولانا کمکمان میکند.
✍️نکته:
باید جلوی آینه و ترازوی مولانا بنشینیم و گوش جان و دل بسپاریم به برنامة گنج حضور تا کمکم شاهد خود را ببینیم و آینه شویم. حواسمان باشد جلوی هر آینهای ننشینیم و جلوی هر کسی هم آینهمان را، از نمد درنیاوریم.
قضا و کُنفَکان زندگی، لحظهبهلحظه با ایجاد اتفاقات، در حال نشان دادن ایرادهای ما است.
✍️نکته:
با تسبیحِ خدا از ذهن آزاد میشویم. «تسبیح کردن» یعنی به خاطر بیاوریم که از جنس خدا و زندگی هستیم و دیگر جنس اصلی خود را فراموش نکنیم. تکرار ابیات مولانا به یادمان میآورد که از چه جنسی هستیم.
صبر کردن جانِ تسبیحاتِ توست
صبر کن، کآن است تسبیحِ دُرُست
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۱۴۵
صبر کردن کمک میکند که خود را بهعنوان اَلَست و خداییت شناسایی کنیم.
هیچ تسبیحی ندارد آن دَرَج
صبر کُن، اَلصَّبْرُ مِفتاحُ الْفَرَج
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۱۴۶
صبر کلید گشایش است و قفل ذهن را باز میکند.
✍️نکته:
عدة زیادی از مردم سرشان را بهسوی ذهن کرده و مشغول سببسازی هستند، درحالیکه باید سرشان را از ذهن بردارند و آسمانِ فضای گشودهشده را بنگرند.
✍️نکته:
ده قانون گنج حضور بهصورت خلاصه: رضا، اِحْتِما یا پرهیز، عهد بستن با خدا، تکرار ابیات، جبران، جذب، صبر، شُکر و شُکربارگی، چرخش و گردش، قانون مزرعه.
✍️نکته:
عید قربان فقط یک روز در سال نیست که جشن میگیریم، بلکه با رعایت قانونِ اَنصِتوا و وفا به پیمانِ اَلَست، باید هرلحظه منِ ذهنیمان را قربانی کنیم.
✍️نکته:
هدف اصلی ما از دیدن برنامة گنج حضور درمان بیماریهایمان یا بهدست آوردن پول یا عصبانی نشدن نیست، هدف اصلی گنج حضور رسیدن به عَدَم و پیمانی بوده که با خدا بستیم و در پیِ آن هستیم.
✍️نکته:
با تماشای برنامة گنج حضور تغییرِ دیدِ زیبایی در ما ایجاد میشود و آن این است که بهجای دیدنِ عیب و ایراد در دیگران، میتوانیم خدا را در چهره آنها ببینیم.
✍️نکته:
یکی از فریبهای منِ ذهنی این است که میگوید این بیت تکراری است و آن را یاد گرفتهای؛ درحالیکه تکرارِ همین ابیاتِ آشنا، تکتک کارهایی که از نظر خودمان عالی است ولی با منِ ذهنی انجام میدهیم را نشانمان میدهد.
اِحتِما اصلِ دوا آمد یقین
اِحتِما کن قوة جان را ببین
مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۲۹۱۱
اِحْتِما یا پرهیز یعنی هر لحظه حواسمان جمع باشد که داریم چه میکنیم.