✍️نکته:
در منِ ذهنی ما مقدار زیادی درد ایجاد کردیم، دردها را ذخیره کردیم، وقتی این دردها بالا میآیند ما را گیج میکنند، گردن دیگران میاندازیم، اما وقتی تمرکزمان روی خودمان باشد عیب خودمان را میبینیم و کاری با دیگران نداریم.
✍️نکته:
مَکرِ شیطان است تَعجیل و شتاب
لطفِ رحمان است صبر و اِحْتِساب
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۵۷۰
با تعجیل و شتاب، شما نمیتوانید برای به حضور رسیدن وقت تعیین کنید، به حضور رسیدن هم یک اتفاق نیست که یکدفعه بیفتد. همین که شما میتوانید به برنامهی گنج حضور گوش بدهید، یعنی بهدرجهای، این هشیاریِ حضور در شما بیدار شدهاست. وقت تعیین کردن و شتاب مالِ منِ ذهنی است. اما لطفِ خداوندِ رحمان، صبر و احتساب است، یعنی صبر کردن و تأمل کردن است. شما عین غنچهی گل رز هستید، باید صبر کنید و و با زمانِ قضا و کُنْفَکان کار کنید تا این غنچه باز شود.
همینکه شما به زندگی فرزندتان با همسرش فکر میکنید، یعنی دارید در زندگیشان دخالت میکنید، شما باید صددرصد حواستان را به زندگی خودتان بدهید، باید تمرکزتان فقط روی خودتان باشد تا بتوانید بهتر زندگی کنید. شما باید بهعنوان مادر، شمعِ مادری را روشن کنید، فقط مهر بورزید، دیگر مهم نیست فرزندتان چکار میکند، بگویید به من مربوط نیست، من همۀ حواسم به خودم است که خوب زندگی کنم و دیگران را هم در این عشق و در این خدمتم شریک میکنم. هر کسی که هر لحظهای حواسش میرود به کس دیگر، فوراً باید اِستغفار کند و برگردد به خودش که من باید خودم را درست کنم، والسلام، هیچچیز دیگری وجود ندارد، من باید خودم را درست کنم. از طریق درست کردن خودم دیگران هم درست میشوند.
✍️نکته:
تمام کسانی که میترسند، میخواهند یا وضعیتها را کنترل کنند یا کسان دیگر را کنترل کنند. بهنظرِ منِ ذهنیِ ما میآید که باید بچهام را کنترل کنم، همسرم را کنترل کنم و چون نمیتوانیم کنترلشان کنیم، میترسیم.
ذکر آرَد فکر را در اِهتزاز
ذکر را خورشیدِ این افسرده ساز
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۴۷۶
منِ ذهنی، انجمادِ همانیدگیهای فکری و دردی است. وقتی شما ابیات را میخوانید و خورشید را روی منِ ذهنی منجمدتان میاندازید مطمئن باشید یک مقدارش آب میشود و فکرها به حرکت در میآیند. فکرهای هرز، فکرهایی هستند که وقتی شما منِ ذهنی را به حال خودش رها کنید آنها را میسازد و هیجانات منفی در شما ایجاد میکند. در اصل منِ ذهنی ذهنِ بدون ناظر است. تکرار ابیات کمک میکند تا شما ناظرِ ذهنتان بشوید. خواندن ابیات هشیاریِ شما را بالا میبرد و با آن هشیاریای که دارید بهصورتِ ناظر ذهنتان را نگاه میکنید، ذهنتان هرز فکر نمیکند، زندگی از طریق شما فکر میکند. در آن هشیاریِ بالا مقدار زیادی سَبْک و دانشِ خوب گیرتان میآید.
✍️نکته:
اگر یکی از نزدیکان ما فوت میکند ما نباید در غم و اندوه فرو برویم، بلکه باید پیغام زندگی را بگیریم، که من برای مدت کوتاهی به این دنیا آمدهام و میبایست هرچه زودتر به بینهایت و ابدیت خداوند زنده شوم و تنها مقصود ما این است.
✍️نکته:
مقایسه کردن تماماً مربوط به جسم است. اگر کسی خودش را با دیگران مقایسه میکند، به این خاطر است که جسمِ منِ ذهنی در مرکزش هست. مقایسهمیتواند منجر به حسادت بشود و حسادت یکی از ابزارهای بسیار خطرناک منِ ذهنی است. اگر میبینید مردم موفق شدند، باید از ته دلتان به ایشان تبریک بگویید. ناراحت نباشید و مقایسه نکنید، هر موقع دیدید از موفقیت مردم ناراحت میشوید، به آنها تبریک بگویید تا منِ ذهنی بداند که این سلاحش را در مورد شما نمیتواند بهکار ببرد. منِ ذهنی فراوانیاندیش نیست. برای عیبهای خودش کاری نمیکند، ولی برای موفقیت دیگران حسادت میکند، ناراحت میشود و شما باید این را بدانید. اگر آن چیزی که دیگران به آن رسیدند را میخواهید، باید روی خودتان کار کنید. اگر کار نمیکنید و ناراحت میشوید، نگران میشوید، میترسید، دارید به خودتان ظلم میکنید. منِ ذهنی از یک طرف نگران است، از آنور هم کار نمیکند و به خودش لطمه میزند و چهار بعدمان را خراب میکند. یکی از راههای تخریب این است که آدم نگران چیزی باشد، ولی کاری نکند. یکی میگوید سیگار میکشم نمیتوانم کنار بگذارم ولی خیلی نگران هستم، یعنی دو برابر به خودش لطمه میزند. هم سیگار لطمه میزند، هم نگرانی روحش را خراب میکند.