: نکته✍️
اگر از جنسِ دنیا بشویم، باید پامزد هلاکت را بدهیم
کُنجِ زندانِ جهانِ ناگُزیر
نیست بی پامُزد و بی دَقُّالْحَصیر
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۵۹۲
: نکته✍️
بیان عشق از ما تا ابدیت، تمام شدن ماجرا است. آیا زیباتر از این میشود که از یک انسان تا ابدیت عشق بیان شود؟ ماجرا در مولانا هم که تا ابدیت عشق را بیان می کند و کمک میکند به انسانها، هنوز تمام نشده است. این است اتمام نیکی خداوند به ما
شب رفت و هم تمام نشد ماجَرایِ ما
ناچار، گفتنیست تمامیِّ ماجَرا
مولوی، دیوان شمس، غزل ۲۰۱
تمام ماجرا این است که مسخره و آوارة همانیدگی نشویم
همیشه کشتیِ احمق غریقِ طوفان است
که زشتْصنعت و مبغوضْگوهر و رسواست
مولوی، دیوان شمس، غزل ۴۸۳
: نکته✍️
دشمنسازی، درد و مانعسازی از زشت صنعتی و مبغوضگوهری است. راه رهایی، جز خاموشی و رفتنِ راه نیست. مولانا میگوید یقین بدان با این طرز زندگی سرگشتة آب غریبی میشوی و درصورت ادامه سرگشته میمانی
: نکته✍️
ما یاد گرفتیم تنها فضاگشایی و مرکز عدم مهم و جدی بوده و تمام ماجراها و سببسازی ذهن در شب دنیا مهم نیستند و نباید به مرکز ما بیایند. چون باعث رویش خرّوب در ما میشود. بیاییم با نگهداشتن منِ ذهنی به خودمان ستم نکنیم
: نکته✍️
نکته: شیطان به خداوند گفت تو مرا گمراه کردی اما حضرت آدم گفت ما به خود ستم کردیم. با تکرار ابیات، قضاوت و مقاومت نکردن و خاموشی ذهن، از روی همانیدگی بلند میشویم و ذرّة عشق در درونمان باز و گسترده میشود و در بیابان ذهن مانند قوم موسی گم نمیشویم.
: نکته✍️
ذکر آرَد فکر را در اِهتزاز
ذکر را خورشیدِ این افسرده ساز
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۴۷۶
: نکته✍️
مچو قومِ موسی اندر حَرِّ تیهْ
ماندهای بر جای، چل سال ای سَفیه
مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۱۷۸۸
: نکته✍️
با توجه نکردن به بانگ حرفهای بهدردنخور منِ ذهنی باعث ارتعاش بد و تخریب دیگران نشویم و حول محور شمس درون خود، سببسازی را قطع کنیم و دایماً تشنة فضاگشایی باشیم. و پایمان را در جای سفت و محکمِ حضور بگذاریم تا آرامشمان حفظ شود
: نکته✍️
شمس باشد بر سببها مُطَّلِع
هم از او حبلِ سببها مُنْقَطِع
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۱۱۱
: نکته✍️
گفت: اُدْعُوا الله، بی زاری مباش
تا بجوشد شیرهای مِهرهاش
مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۹۵۴
به جای گریه برای همانیدگی، طالب عدم شدن مرکز باشیم
: نکته✍️
خواب چون در میرمد از بیمِ دلق
خوابِ نسیان کَی بُوَد با بیمِ حَلْق؟
مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۱۰۰
خداوند را فراموش نکنیم تا منِ ذهنی هشیاریمان را ندزدد
: نکته✍️
این خودنمایی نیست که آدم چارق ایازش را یادش بیاورد که چه بوده و شُکر کند. همهمان زیر سلطة غم گرفتاری و تنگنظری منِ ذهنی بودیم. لطف و کرم خداوند یاد داد این ابیات مولانا را پخش کنیم. اگر تنگنظر و حسود باشیم خدمتی هم نمیکنیم
: نکته✍️
ابیاتی که در برنامة گنج حضور به شفاهی خوانده میشود، درواقع «ابیات شاهد» هستند. این ابیات باید مرتب تکرار شوند تا نورشان به جان ما تابانده شود و راهمان را روشن کنند
با تکرار ابیات ذهن ما خاموش شده و دیگر منِ ذهنی روی ما تسلطی ندارد و ذهن زیادهگویی و هرزاندیشی، افکار بیهوده و منفی را رها میکند. با تکرار ابیات دردهایی مثل خشم، ترس، توقع، رنجش، کینه و مقاومت در ما کم شده و صفر میشود
: نکته✍️
وقتی ما سریال یا فیلم نگاه میکنیم ذهنمان قوی نمیشود و آرامشی بهدست نمیآوریم. برعکس، مغز و انرژی ما را دارد میخورد. اما تکرار ابیاتِ عالیِ مولانا و معنی کردن و پیاده کردن روی خودمان، مانند کشتی گرفتن، ذهن ما را قوی میکند